تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

فاصله ی حسین با املا( معصومه نور محمدی)

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ق.ظ
به نام خداوند  بچه ها آقای نریمان نورمحمدی  معلم  ابتدایی شهرستان تنکابن با 29سال سابقه این طور تجربه ی خود را بیان می کنند. ایشان در سال 19ام تدریس خود، معلم چهارم دبستان یک روستا در تنکابن  بودند . یکی از دانش آموزانش به نام حسین، پسری زیبا رو و بلند قامت بود و به خاطر جُسه و قامتش بر نیمکت آخر کلاس می نشست. حسین در درس املاهمیشه با مشکل مواجه بود. همیشه نمرات پایینی کسب میکرد .و همین عامل اعتماد بنفسش را بسیار کم کرده بود. آقای نورمحمدی تلاش بسیاری کردند اما راه بجایی نرسید.تا این که: یک روز در زنگ املا معلم به طور اتفاقی در هنگام گفتن املا در فاصله ی نزدیکی ازحسین می ایستتد. و املا می گوید . در همان روز حسین نسبت به دفعات قبل نمره ی بالاتری کسب کرد. معلم با مشاهده ی این اتفاق در دفعات مختلف دچار شک می شود .و در فاصله ی دور و نزدیک به او املا میگوید و متوجه تفاوت در نمرات او می شود.به خاطر همین  با پدر و مادر حسین مشورت می کند سپس اورا به شنوایی سنجی ار جاع می دهد. متوجه شدند که گوش حسین دچار مشکل است. و باید از سمعک استفاد کند . اما مادر حسین  با گذاشتن سمعک مخالفت می کرد .  چون حسین املایش روز به روز پیشرفت می کرد و مورد توجه و تشویق معلم و دانش آموزان قرار می گرفت. و این امر موجب می شد که روحیه حسین بهتر و بهتر شود.مادرش راضی می شود که تا بهبودی کامل پسرش ، مطابق دستورات پزشک عمل کند. نتیجه گیری: معلم باید با نگاه عمیق به اتفاقات و شناخت کامل  دانش آموزان،از انان  بهترین ها را بسازد.واز بهترینها  بشود. و با ریختن آب تشویق آتش نقص های بچه ها را خاموش کند. «معصومه نورمحمّدی»
  • مهدی تقی پور حیدری