ترس رفتن به مدرسه/ آرش جعفری زرندینی 1
مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ق.ظ
آقای شعبانعلی رمضانی با 27 سال سابقه کاری ،آموزگار دبستان شاهد شهرستان بابل از تجربه خویش در یکی از سال های تدریسش این چنین می گوید: در سال 1372 که به عنوان معلم اول ابتدایی به یکی از روستاهای منطقه محروم رفته بودم ،متوجه شدم یکی از دانش آموزان از آمدن به مدرسه گریزان است و از مدرسه بسیار وحشت دارد،همیشه نگران و گریان بود و در روزهای اول مدرسه هیچ وقت حاضر نبود به کلاس درس بیاید . من مدیر را در جریان گذاشتم و از او خواستم که مادرش را به مدرسه دعوت کند تا علت را بررسی کنیم که ببینیم چرا از مدرسه گریزان است.از قبل برای خودم یک سری چیزهایی را آماده کردم. به مادر او گفتم که یک هفته با ما همکاری کند و وقت خود را بگذارد و در کلاس بنشیند تا بچه کم کم با محیط مدرسه ،معلم انس گیرد.مثلا در روز اول برای بچه چند تا شکلات گرفتم ،کنار او نشستم و او را بوسیدم و در روز دوم یک مداد به او دادم و در روز سوم یک مداد رنگی برای او گرفتم تا از این طریق بتوانم بچه را به مدرسه و درس علاقه مند کنم. با این کارهایی که انجام دادم متوجه شدم که از ترس و اضطراب بچه کم شده و دیدم که دارد به من نزدیک می شود و تا یک هفته همین کار را انجام دادم تا بتوانم مشکلات بچه را برطرف کنم و او به آغوش گرم مدرسه برگردد و از آن حالت ترس و گریه دور شود. پایان
- ۹۵/۰۲/۰۲
تجربه زیبایی بود .اما فکر میکنم حضور مادر در کنار فرزندش و از طرفی توجه بیش از اندازه معلم به این دانش آموز ممکن است باعث ایجاد حساسیت در دیگر دانش آموزان شود بدین شکل که
ممکن است دانش آموزی مادر خود را از دست داده باشد که بادیدن او احساساتش برانگیخته شود و یا دیگران به او حسودی کنند ویا با بهانه گرفتن سعی کنند که به موقعیت او دست پیدا کنند