تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

تغییر با کوشش / مهران صیدی / ۱

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۰۷ ب.ظ
یک سال در پایه دوم دبستان تدریس می کردم.حدود پانزده روز از اوّل مهر می گذشت که اوّلین املا را گفتم ومتوجّه شدم یکی از دانش اموزانم به نام الهام در سرتاسر دیکته اش به جز تعداد معدودی از کلمات مثل:که،آن ،ما ،این ، از و...مانند این ها را درست نوشته است وبقیّه کلمات را غلط نوشته است. واز مادرش دعوت کردم که به مدرسه بیاید.وقتی که مادرش به مدرسه آمد وعلّت را پرسیدم، گفت:«خانم الهام پارسال هم همین طور بوده است واو با استفاده از ماده در درس املا به کلاس دوم آمده است.در ضمن پارسال اوّل سال ،یعنی مهر ماه من به مدّت سی روز به مشهد رفته بودم چون نذر داشتم والهام از آن جهت که از دست من ناراحت وعصبانی بود که چرا او را همراه خود به مشهد نبرده ام ومهر ماه هم که شما می دانید از نظر صدا شناسی دارای اهمّیّت زیادی می باشد ،او نتوانسته به درستی صداها را بشناسد و تفکیک کند وخلاصه این موضوع باعث عقب افتادگی او از درس املا شده است.دیدم چاره ای ندارم جز این که راه حلّی پیدا کنم وبه فکر این باشم تا دانش آموز در این درس بهبود پیدا کند.به طور جدّی از مادرش تقاضای همکاری کردم واز او خواستم که حرف هایم را جدّی بگیرد واز آن شب به بعد هرشب با استفاده از صفحات اوّل قرآن که صامت ها را با مصوّت ها تر کیب کرده است،از روی آن ها پنج بار بخواند ویک بار بنویسد.وبا استفاده از درس فارسی پایه اوّل هر روز یک یا دو حرف الفبا را به او آموزش می دادم واز او می خواستم کلماتی را که دارای آن حروف هستند در کتاب فارسی پایه ی دوم ومجلّه های رشد دانش آموز یا کتاب قصّه پیدا کند وبه من نشان دهد وهر بار به انحاء مختلف اورا تشویق می کردم.حدود چهل و پنج روز از سال تحصیلی گذشته بود با توجبه به ای که هر هفته هم یک درس از کتاب دوم می دادم، تقریبا پنج درس هم از کتاب دوم داده بودم وسعی کردم که کمی با فاصله ی بیش تری درس های فارسی دوم را بدهم تا الهام هم بتواند خودش را به بچّه ها برساند. خلاصه پس از گذشت سه ما از سال تحصیلی تازه می توانست حدود پنچ خط را تقریبا با ده تا پانزده غلط بنویسد. در این مدّت هفته ای یک بار مادرش را می خواستم وهم مادرش را تشویق کرده ودل گرمی می دادم وهم دانش آموز را وآن ها را امیدوار می کردم که با تلاش می توانیم به آنچه مورد نظرمان است برسیم.ثلث اوّل نمره ی تک گرفت. با مدیر صحبت کردم که آیا تک را در کارنامه اش بگذارم یا نه؟ مدیر اظهار داشت که بستگی به نظر خودت دارد.اگر می دان نمره ی آخر سالش طوری می شود که نمره ی قبولی را می آورد تک نگذار ولی اگر می دانی که آخر سال نمره ی  قبولی را نمی آورد، بقیّه ی درس هایش را هم تک بده تا معدلّش به ده نرسد ومردود شود. کمی با خود فکر کردم که انصاف نیست چون بقیّه ی درس هایش تقریبا خوب بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم نمره ی او را ده بگذارم. مادرش از دیدن کارنامه خیلی خوش حال شد واز این که دید املای الهام ده است شرمنده شد وگفت:« خانم حالا که شما این لطف را در حقّ الهام کردید، من هم سعی می کنم تلاشم را دو برابر کنم تا املای الهام خوب شود.»از شیوه های گوناگون آموزش املا که عبارت بود از : تعداد حروف کلمات را جدا بنویسد، با کلمات جمله بسازد،هم خانواده های آن ها را پیدا کند، حروف کلمه ی داده شده را به هم وصل کند، کلماتی که دارای دارای حروفی مانند(ح چ ص ض ظ ط ق ف ع غ ه) هستند را از کتاب قصّه یا مجلّه های دیگر پیدا کند وبنویسد،هم معنی یا مخالف کلمات را پیدا کند و... نهایت استفاده را کردم و اوّل به مادرش آموزش می دادم که چنین کند یا چنان کند و هر روز از دانش آموز همان ها را می خواستم وزبانی ورفتاری با دادن کارت های تشویق،معرّفی سر صف به عنوان دانش آموز پر کار و... او را مورد تشویق قرار می دادم. امتحان املای ثلث دوم او پانزده شد وبه همین منوال گذشت. املای آخر سال او نوزده شد.هر گاه مادرش مرا می دید اظهار می داشت:« خانم ما همیشه در خانواده دعا گوی شما هستیم.» این بار نیز با تلاشی مضاعف وپیگیر،با استفاده از هم کاری صمیمانه مادرالهام، تشویق های به موقع وبه جا توانستم از تکرار پایه دانش آموزم جلوگیری کنم.به امید موفّقیّت همه ی هم نوعان خوبم.فاطمه فغانی ، آموزگار پایه دوم ابتدایی
  • مهدی تقی پور حیدری

نظرات  (۲)

سلام
با تشکر از تجربه اى که در اختیار ما قرار دادید امیدوارم گامى باشد در جهت توسعه مهارت هاى رفتارى معلمان.
  • هادی محسنی ملردی
  • تجربه ای که شما درج نمودید بسیار جالب بود خودم به شخصه در درس کارورزی مشاهده کرده بودم که چند دانش آموز مشکلاتی شبیه به همین در درس املا داشتند