تجربه خانم سمیه تفت خرمى معلم پایه اول ابتدایى.
به نام آنکه جان را فکرت آموخت دانش آموزی داشتم به نام ملیحه که از نظر درسی در سطح پایینی بود و با حواس پرتی کامل در کلاس درس حاضر می شد و همچنانا روزگار را سپری می کرد
تا اینکه بعد از مدتی مادر همه دانش اموزان را خواستم تا با آنها درباره ی وضعیت تحصیلی و اخلاقی فرزندشان صحبت کنم که در پایان جلسه مادر ملیحه از من خواست تا به طور خصوصی در مورد وضعیت تحصیلی و اخلاقی فرزندش صحبت کند که اصرار داشت ملیحه هیچوقت به حرف من گوش نمی کند و در خانه نیز نمی ماند و هرچه من و پدرش از او می خو.اهیم توجهی نمی کند و می ترسم که آخرش خطایی از او سر بزند. چون بیشتر وقتش را بیرون از خانه می گذارند و هیچوقت به درسش اهمیت نمی دهد از شما می خواهم کمی او را نصیحت کنید.
از آن به بعد فکر من شد ملیحه که سعی کردم هر طور شده او را به راه بیاورم و وادار به درس خواندن کنم همیشه غیر مستقیم درباره ی احترام به پدر و مادر و روابط صحیح خانوادگی صحبت می کردم و سعی می کردم از نظر عاطفی به بچه ها نزدیک شوم و آنها را با نام کوچکشان صدا بزنم تا بیشتر احساس صمیمیت کنند و همچنینی صفاتی را به اسم آنها اضافه می کردم مانند: دختر زیبا، خوشگل من و عزیزان من و ....چند ماهی گذشت و همانطور که زمستان جایش را به بهار می داد و درختان خشک کمک کم برگ و شکوفه می دادند ملیحه نیز بهاری می شد و تغییر چشم گیری در درس و اخلاقش به وجود آمده بود تشویقهایی که در این زمینه انجام دادم و تلاشهایی که کردم همه به ثمر رسیدند.
و هنگامیکه مشکل ملیحه را ریشه یابی کردم دلیلی اصلی کمبود محبت بود که باعث بریدن او از خانه و خانواده بو.د و سعی کردم با صحبت هایی که با والدین او داشتم این کمبود را از بین ببرم و دریافتم که مهر و محبت مهمترین اصل در زندگی است بچه ها وقتی مظمئن شوند که از طرف دیگران مورد توجه قرار می گیرند سعی می کنند هر چه بشتر خود را مقبول و دوست داشتنی جلوه دهند و بر عکس وقتی مورد بی توجهی قرار گیرند رفتار خشن و غیر قابل باور از آنها سر می زند گفته اند و شنیده ایم که پیامبر ص کودک درون خودش را با کودکان روبهرو می کرد و نه تنها در مورد بچه ها بلکه در رویارویی با همه کس این اصل روانشناسی را رعایت می کردند .باری برای اصلاح مشکلات بچه ها در درجه اول باید سوار بر اسب های چوبی آنها شد و در دنیایشان تازاند و در همه مراحل در برخورد با آنها باید به اصل مهر و محبت وفادار ماند.اغلب مشکل خانواده ها و اولیای تربیتی با بچه ها این است که بزرگسال با شخصیت آنها مواجه شود.رمز موفقیت من در این مورد خاص محبت و ارزش دادن با ملیحه بود.در پایان سال مادر ملیحه به مدرسه آمد و و گفت من از شما خیلی متشکرم چون ما هر چه کردیم نمی توانسیتم جلوی او را بگیریم شما چه کردید که او دیگر از خانه بیرون نمی رود علاوه بر اینکه درسش را می خواند و در کاهای خانه مرا کمک می کند.