شبانی/محسن ربیعی قادی/1
مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۱۱ ب.ظ
تجربه ای از اسماعیل گرجی زاده آهنگر آموزگار ابتدایی دبستان شاهد بابلدر زمان تدریس در یک روستایی بودم که در این روستا در مدرسه ای که من تدریس می کردم یک دانش آموزی حضور داشت که ناظم مدرسه عموی او بود و این پسر به درس علاقه ای نداشت و درس نمی خواند درآن روستا هم شغل بیشتر اهالی چوپانی بود روزی خانواده وی را خواستم و به پدر ایشان گفتم که اورا نزد یک چوپان بفرستید و به چوپان بگویید که به او طوری خوراک بدهد که او فقط زنده بماند و گرسنگی بکش شرایط برایش سخت بگذرد روزگار یک هفته ای به این روال گذشت پس از یک هفته پسرک پشبمان شد و به پدرش گفت که می خواهد به مدرسه برود به مدره آمد و از من عذر خواهی کرد و جزو شاگردان ممتاز من شد
- ۹۵/۰۲/۰۳