ترس از معلم/ امیرحسین فیروزمندی 1
مهدی تقی پور حیدری | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۰۲ ب.ظ
تجربه ی آقای عالمیان در سال 1394 که ایشان معلم پایه ی ششم ابتدایی در مدرسه فرزانه می باشد. در آغاز سال تحضیلی متوجه شدم که دانش آموزی در کلاس من خیلی غیبت می کند و به مدرسه نمی آید. وقتی موضوع را پی گیری کردم متوجه شدم که او بخاطر جو و دیسیپلین موجود در کلاس من، از من می ترسد و خود را به بیماری می زند. یک ماه اول را تقریبا نیامد و به خانواده اش می گفت که شکم درد دارد و بیمار است و کم کم خانواده ی او نیز باور کردند که او واقعا بیمار است و او را نزد پزشک های متعدی بردند. من به خانواده اش اصرار کردم هر طور شده او را به مدرسه بفرستند. وقتی او به مدرسه آمد دانش آموزانی که مرا می شناختند برای او توضیح دادند که محیط کلاس آن طور که او فکر می کند نیست. من نیز با او صمیمانه برخورد می کردم، سعی کردم به او نزدیک تر شوم، مهربان و دوستانه برخورد کنم، در درس هایش سخت گیری نکنم و با او شوخی کنم بعد از آنقدر مشتاق شد که سه ماه تمام بدون غیبت بود و متوجه شد که کلاس و حتی من ترسی ندارد. به این نتیجه رسیدم که معلم در هر شرایطی باید انعطاف پذیر باشد به موقع با دانش آموزان دوست باشد؛ بخصوص در اردو ها و بازدید های علمی که دانش آموزان متوجه شوند جو کلاس با جو بیرون آن تفاوت دارد و این قانون در کلاس من پایدار است.
- ۹۵/۰۱/۳۱