تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

بادکنک های خوش خط/محسن میرزایی/1

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۶ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیمبا سلام خدمت دوستان گرامی؛تجربه ای که در ذیل به بیان آن خواهم پرداخت از سرکار خانم شرمی آموزگار پایه دوم ابتدایی(مدرسه مهد دانش)با12سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی می باشد.از همان ابتدا که سال تحصیلی شروع شد و بعد از گفتن چندین املا متوجه مشکلی در اکثریت دانش آموزان کلاسم شدم و این مشکل ذهن من را به خود مشغول کرده بود؛آن ها به شکل جدی در خوشنویسی و درست نوشتن کلمات مشکل داشتند و معمولا کلمات را درشت و ناخوانا می نوشتند.همواره باخود می اندیشیدم که چگونه این مشکل شاگردانم را به شکلی اصولی و موثر برای همه حل کنم تا این که به درس بادکنک ها رسیدیم...جرقه ای در ذهنم ایجاد شد و راه حلی به نظرم رسید که در ادامه متوجه آن خواهید شد.از همه دانش آموزان خواستم تا برای جلسه بعد که املا دارند همراه خود بادکنکی بیاورند؛بچه ها که از بادکنک و بازی با آن خوششان می آمد با خوشحالی بسیار قبول کردند و همش از من می پرسیدند بادکنک را برای چه بیاورند....روز موعود فرا رسید.همه دانش آموزان بادکنکی با خود آورده و منتظر بودند که ببینند من می خواهم با آن ها چکار کنم .باکمک یکی از دانشجومعلمان بادکنک ها را باد کردیم و به دانش آموزان دادیم.از بچه ها خواستم دفتر املایشان را در کیف گذاشته و بر روی بادکنک ها املایشان را بنویسند البته از قبل از دانش آموزان خواسته بودم که هر نفر نیز یک ماژیک باخود بیاورد.بچه ها شگفت زده و خوشحال بودند و نمی دانستند که چگونه بجای دفتر بر روی باد کنک بنویسند.با راهنمایی های من شیوه نوشتن بر روی بادکنک را یاد گرفته بودند همچنین من از ان ها خواستم ک خوش خط و مرتب بنویسند.بعداز گفتن املا و نوشتن کلمات توسط دانش آموزان همه بادکنکهایشان را باهم مقایسه کردند و هرکداماز آن ها از خط خودشان تعریف میکردند و فکر می کردند زیبا نوشتند.با کمک آقای میرزایی(همان دانشجو معلمی که گفتم)باد کنک هارا به سقف کلاس چسباندیم و کلاسمان پر شد از بادکنک.از شاگردان خواستم خوب به بادکنک ها نگاه کنند چون در آینده با ان ها کار داریم.روز ها می گذشت و اندازه بادکنک ها روز به روز کو چکتر می شد و باد آن ها خالی میشد.به تبع آن اندازه نوشته های بچه ها نیز کوچک تر می شد و خود آن ها نیز شاهد ان بودند تا این که بعد از سه هفته تقریبا باد بادکنک ها خالی و نوشته ها کوچک و زیبا شدند.دیگر خبری از آن نوشته های درشت و بد خط نبود.کوچک شدن باد کنک ها باعث کوچک شدن و زیباتر شدن کلمات شد.من به دانش آموزان گفتم حالا به بادکنک ها نگاه کنید کدام خط بهتر و زیبا تر است؟آن خطی که روز اول درشت و ناخوانا نوشتید یا این خط کوچک و زیبا؟همه دانش آموزان با اجماع گفتند خطی که الان می بینیم.من به آن ها گفتم دیدید بادکنک چگونه خط های شما را زیبا و کوچک کرد؟وقتی باد کنک توانست پس شما هم می توانید با تمرین و استفاده از مداد مناسب زیبا و خوش خط و کمی کوچکتر بنویسید...همه دانش آموزان از آن پس به رقابت با یکدیگر پرداختند و همواره خود را با بادکنک مقایسه می کردند و می گفتند ماهم باید مثل باد کنک زیبا و خوش خط و کوچک بنویسیم...بعد از گذشت مدت کمی خط اکثریت دانش آمزان ترمیم شد و آن ها کوچکتر و زیبا تر می نوشتند.                                      باتشکر از نگاه زیبایتان /توفیق رفیق راهتان باد
  • مهدی تقی پور حیدری