تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

آشتی با یاری مهربان / محمد عشریه 1

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۰۸ ب.ظ
به نام خداعلی اسدیان معلم ابتدایی مدرسه شهید باکری با 18سال سابقه تدریس: قرار بود من معلم کلاس کتابخوانی بچه های محله مان در تابستان شوم. دانش آموزان این کلاس در رده های سنی مختلف از پنج تا پانزده ساله بودند و این کار را سخت  کرده بود.هدف از برگزاری این کلاس ایجاد ارتباط صمیمی تر بین کودکان و نوجوانان  با کتاب بود. برای این کلاس با شور نشاط باشد برای جلسه اول برنامه ریزی کردم و با خود گفتم اگر بچه ها  این روش را دوست داشتند و بازدهی داشت تا پایان جلسات آن را ادامه می دهم. چون می دانستم که دانش آموزان و مخصوصا دختران به کارهای دستی و خلاقانه  علاقه دارند ؛ روز اول کتابی با عنوان "صد کاردستی خلاقانه " انتخاب کردم  و آن را به کلاس بردم . با بچه تمام صفحات آن را ورق زدیم .آنها خیلی خوششان آمده بود .و خودشان پیشنهاد کردند هر جلسه  در کنار کتابخوانی یک کاردستی هم بسازیم؛ من هم قبول کردم وبعد  برایشان توضیح دادم  که کتاب ها چه دنیایی  دارند و نه فقط کاردستی بلکه چیز های زیادی را می توانند از کتاب یاد بگیرند. برای روز اول یک کتاب داستان زیبا برایشان خواندم اما نه خواندن معمولی ؛بلکه برای هر کدام  از شخصیت های داستان صدا گزاری کردم و از بچه ها می خواستم که به جای آنان حرف بزنند و دختران کوچکی که هنوز به مدرسه نرفته بودنددر باره ی شخصیت ها و کارهایشان نظر می دادند. به این صورت خواندن کتاب داستان برایشان لذت بخش شد.علاقه مندی آنها به کتاب را می شد  از همان جلسه اول از شور و نشاط شان فهمید.    بعد از اتمام کتاب خوانی آنهاخواستم نتیجه گیری خودشان از داستان را جلسه بعد به صورت  نقاشی  بیاورند تا بچه های کوچکی که سواد نداشتند هم بتوانند نتیجه گیری کنند. در آخر هم دانش آموزان از کتابخانه مسجد کتاب هایی به امانت گرفتند تا در منزل بخوانند.
  • مهدی تقی پور حیدری