تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

تلفیق موسیقی همراه با متن شعر فارسی و دروس دیگر + سجاد خجالتی / *هانیه کیاحسینی*

مهدی تقی پور حیدری | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ب.ظ
به نام خدایی که در این نزدیکیست ... تجربه ای از سرکار خانم زهرا نجفیآموزگاری با هشت سال سابقه ی تدریس در مقاطع ابتداییسال 1393/دبستان سروش (تنکابن)پایه ی پنجم پسرانه (30نفره)زنگ فارسی/ساعت چهارم زنگ فارسی همیشه با این مشکل مواجه بودم که چه کاری انجام بدهم تا بچه ها ضمیر ناخودآگاه خود را آزاد کنند و خیلی راحت شعرها را بیان و حفظ کنند. در ابتدا یک دور شعر را با آهنگ و لحنی شیوا خواندم تا بچه ها جذب شوند و به درخواست بچه ها شعر را دوباره تکرار کردم. دانش آموزی بودکه همیشه خجالت می کشید و دلش نمی خواست در جمع حاضر شود. با مهربانی به او گفتم که شعر را بخواند چون ایمان داشتم که صدای زیبایی دارد او ترسید و نخواست اینکار را کند اما با دادن قوت قلب من قبول کرد. قبل از خواندن سجاد به بچه ها گفتم که با مداد روی میز ضرب و آهنگ بگیرند تا تناژ و تن ملایمی از شعر بلند شود و اشتیاق آنان نیز بیشتر شود زیرا بچه ها هم به تبع عاشق اینکارها هستند. سجاد خجالتی شعر را خواند و بچه ها ریتم را با مداد روی میز زدند و آهنگ آرامش بخشی کل فضای کلاس پیچید. بچه ها خیلی خوششان آمد و راحت تر یاد گرفتند و سجاد هم اعتماد به نفس پیدا کرد من این اعتقاد را به استعداد او داشتم اما باور این امر برای خودش سخت بود چون قدم برداشتن به سوی پیشرفت کمی مشکل است و نیاز به بسترسازی دارد. خلاصه کلاسم طوری شد که بچه های دیگر هم می خواستند جای سجاد را بگیرند و با استفاده از گروه بندی و داوطلبین در جلسات بعدی هم این کار را تکرار کردیم. درنهایت به این نتیجه رسیدم که با تلفیق شعر و موسیقی می توانیم اعتماد به نفس بچه ها را بالا ببریم و مطالب را به سهولت در حافظه ی آنان حک کنیم و باز آفرینی و بازپردازش مطالب برای بچه ها راحت تر باشد و در خیلی درس های دیگر همانند هدیه های آسمان برای آموزش محارم و نامحرم ها که تفهیم آن به بچه ها کمی مشکل است از شعر و موسیقی استفاده کنیم. و من الله توفیق
  • مهدی تقی پور حیدری