تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

املای بی غلط / بهنام داداشی اومالی ۱

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۲۵ ب.ظ
محمد آقا بابایی با ۲۸ سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی، مدرس فعلی مدرسه شاهد بابل معلم پایه چهارم.یک مشکلی که در این چند سال سابقه کاری خود با آن رو به رو بودم ضعف در املا نویسی بود.در یکی از موارد دانش آموزی در پایه پنجم بود که با چند بار املا گفتن متوجه شدم که املایش ضعیف است و برای رفع آن یک راهکاری را ارائه دادم که اگر دانش آموزان دیگر یک صفحه مشق می نوشتند به او می گفتم که پنج خط بنویسد ولی با دقت تمام به همه ی کلمه ها نگاه کند و آنها را درست بنویسد و کم کم برای روز های بعد تعداد خط ها را برایش اضافه می کردم و بعد از مدتی یک لیستی را برایش تهیه کردم که برای کلمات سخت هر درس، کلمات مترادف، متضاد، متشابه و حتی معنی آن کلمات را درون آن لیست می نوشت و پایین آن لیست کادری را قرار داده بودم که کلماتی که صدا های شبیه به هم دارند ولی شکل ظاهری آنها با هم فرق داشت را می نوشت و آن را به مدرسه می آورد و با گذشت زمان و تلاشی که خودش با علاقه انجام میداد توانست املا های بدون غلط هم داشته باشد.
  • مهدی تقی پور حیدری

معلم خلاق/پژمان تقی نژاد1

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۲۷ ب.ظ
ولی زاده هستم آموزگار پایه چهارم دبستان هیئت امنایی حاج موسی میناگر شهرستان بابل.مسئله ای که برایم پیش آمد در درس علوم بود و اینکه در بچه ها ضعف دیده می شد و با هر روش سنتی و جدید تدریس می شد باز هم مشکل داشتند و متوجه نمی شدند. چون کلاسم هوشمند بود به این فکر افتادم که از محتوای الکترونیکی(نرم افزار درس علوم)استفاده کنم اول از ک درس شروع کردم و محتوا را تولید کردم و سی دی را خودم درست کردم و وقتی این آزمایش را انجام دادم دیدم بچه ها به راحتی در همان جلسه اول یاد گرفتند و خیلی اشتیاق نشان دادند برای اینکه خودشان هم این کار را انجام دهند و با استفاده از محتوای الکترونیکی خودشان تدریس را انجام دهند و هر جلسه دوست داشتند این کار انجام بگیرد.به این نتیجه رسیدم که از محتوای الکترونیکی بیشتر استفاده کنم برای این که درسی را که دانش آموزان در دو یا سه جلسه یاد می گرفتند با استفاده ازاین روش در همان جلسه ی اول ملکه ی ذهنشان می شد و به معلمان توصیه میکنم از این روش استفاده کنند و فقط به مطالب کتاب بسنده نکنند  و چون بچه های ما به روز هستند ما هم باید به روز باشیم.
  • مهدی تقی پور حیدری

یک روز سرد برفی/فاطمه تقی پور

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ب.ظ
زندگی عشق است و معلمی عاشقی.هر معلمی می داند که هر روزش در مدرسه تجربه ای تازه است.در طی دوازده سال خدمتم در آموزش و پرورش تجربه های شیرینی را به یادگار دارم.اما بهترین و ماندگار ترین تجربه های زندگی ام را در اوایل استخدامی ام در روستاها دارم. سال 83 دومین سال رسمی شدنم در آموزش و پرورش بود.سیزدهمین سالی بود که در روستا خدمت می کردم و به اتفاق همسرم که مدیر آموزگار بود و دو فرزندم وارد این روستا شدیم. مدرسه دارای 24دانش آموز دختر و پسر بود.همسرم(مدیر آموزگار) پایه های سوم و چهارم و پنجم را تدریس می کرد و من هم پایه های اول و دوم را داشتم.زمانی که همسرم برای انجام کار اداری به شهر می رفت،تدریس پنج پایه با من بود و تجربه من اززمانی است که همسرم به مرخصی رفته بود. آذر ماه بود.صبح زود از خواب بیدار شدم چون قرار بود کارهای مدیر را هم من اجام دهم.به طرف دفتر رفتم و در را باز کردم.کلید کلاس ها را برداشتم و در کلاس ها را باز کردم،بخاری را روشن کردم،زمین را جارو کشیدم و میز و نیمکت ها را دستمال کشیدم.کلاس آماده بود.به طرف حیاط و شیر آب رفتم،شب قبل برف زده بود.همیشه هنگام غروب کمی شیر آب را باز می گذاشتیم تا آب بر اثر سرما یخ نبندد.مثل اینکه شیر آب را کم باز گذاشته بودیم چون وقتی دستم را به سمت شیر آب بردم دستم به شیر چسبید.با زحمت شیر را تکان دادم،از آب خبری نبود. یک کتری آب گرم آوردم و روی شیر ریختم،ولی باز هم از آب خبری نشد. مقداری هیزم آوردم زیر شیر آب ریختم و آتش روشن کردم.لوله گرم شد و مقداری آب آمد و دوباره قطع شد.متوجه شدم کل لوله کشی یخ بسته!حالا چکار کنم؟ وقت آمدن بچه ها بود.باید صبحانه می خوردم و برای رفتن به کلاس آماده می شدم. با خود فکر کردم که بچه ها برای رفتن به سرویس حتما به آب احتیاج پیدا می کنند.به سمت اتاق رفتم و دیگ بزرگی آوردم،آن را پر از برف کردم و روی بخاری کلاس گذاشتم.  بچه ها یکی یکی سرو کله شان پیدا می شد و وقتی چشمشان به دیگ روی بخاری می افتاد شروع می کردند به خندیدن،یکی گفت:می خواهیم ناهار در مدرسه بمانیم،دیگری می گفت کله پاجه داریم و.....یکی از دخترها نزدیک تر آمد،وقتی برف را درون دیگ دید متوجه شد که حتما آب یخ بسته.پرسید:خانم شیر آب یخ زده؟و من جواب دادم:بله،و خبر خیلی زود در میان بچه ها پیچید. بچه ها یکی یکی درباره یخ بستن آب شیر سوال می کردند و نظر می دادند و گاهی هم جواب همدیگر را می دادند.یکی از بچه ها پرسید:خانم معلم می خواهید چه کار کنید؟
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۱۳
  • مهدی تقی پور حیدری

مفهوم کسرها /سیده کبری تقوی

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۵۵ ب.ظ
مصاحبه بنده با خانم سیده لیلا تقوی، دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته ریاضی محض گرایش آنالیز و هندسه که 4 سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی را دارند انجام گرفت که هم اکنون ایشان در مدرسه قرآنی آزادی شهر رویان پایه ششم، دخترانه، مشغول تدریس است. او در درس ریاضی با عنوان ( کسرها و اعداد مخلوط ) شیوه نوینی را برای تدریس به کار می برد. چون تجربه ثابت کرده است که بیشتر دانش آموزان از درس ریاضی فراری هستند و علاقه چندانی به آن ندارند، پس به شیوه ای ملموس و عینی مفاهیم را آموزش می دهد تا دانش آموز به کاربرد مفاهیم کتاب در زندگی واقعی خود پی ببرد و لذت بیشتری از آن دریافت کند. اقدامی که او در این مورد به کار می برد این است که با تعدادی نان گرد بزرگ به کلاس می رود و با این داستان درس را شروع می کند که در زمانهای قدیم که هنوز پول و سکه اختراع نشده بود افرادی که خدماتی را انجام می دادند به جای دستمزد به آنها تکه ای نان می دادند برای مثال مزد یک کارگر ساده در آن زمان سه هشتم از یک نان بوده است. او بعد از توضیحات لازم در مورد کسرها و تقسیم بندی آنها از دانش آموزان می خواهد که در گروه خود سه هشتم از یک نان را جدا کرده و به عنوان مزد به کارگر بدهند. در حین کار به فعالیت گروه ها سرکشی کرده و در پایان به گروه هایی که بهترین فعالیت و همکاری را داشتند برچسب تشویقی هدیه می دهد. خانم تقوی به این نتیجه می رسد که با این روش کاربردی و یادگیری عینی، دانش آموزان درک بیشتری از کسرها بدست می آورند. به نظر او شیوه آموزش در یادگیری، بسیار مهم است و دلیل احساس بد دانش آموزان به درس ریاضی، مطالب آن نیست؛ بلکه شیوه نامناسب آموزش و معلم محوری آن است.
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۵۵
  • مهدی تقی پور حیدری

مرضیه فقیه عبدالهی

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۲۰ ب.ظ
به نام خدا عنوان : محبت جعفر تقوی معلم پایه پنجم ابتدایی با 27 سال سابقه کاری در یکی از مدارس کلاردشت ،در یک پایه ی در حال بازدید بودم . من از بچه ها سوال بپرسم همه بچه ها جواب می دادند تا اینکه به یک دانش آموز رسیدم که در ان کلاس خیلی ضعیف بود به محض پرسیدن پرسش انگار جنایتی رخ داد . همه بهت زده به دانش آموز نگاه می کردند و پرسیدم چه شده است .همه می گفتند این دانش آموز چیزی بلد نیست .سوال را ساده تر کردم باز گویای جواب دادن نبود اسم دانش آموز فرهاد بود به بچه ها گفتم فرهاد یک کار دیگری بلد است و او می تواند کشتی بگیرد کت خودم را دراوردم و در این حال دیدم فرهاد جنب و جوش زیادی می کند چند مدتی به آن مدرسه نرفتم دیدم آقای مدیر به من گفت فرهاد همیشه از تو خبر می گیرد و همیشه درس می خواند و می گوید آقای تقوی کجاست و بیاید از من سوال بپرسد و من جواب بدهم . نتیجه این است که محبت و تشویق بسیار تاثیر گذار در زندگی است .
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۰
  • مهدی تقی پور حیدری

علت عزلت /فاطمه بخشنده

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ب.ظ
شیده مهدی زاده هستم . (فوق لیسانس رشته ی علوم تربیتی رشته ی برنامه ریزی درسی ) حدودا 24 سال سابقه آموزشی دارم . تجربه ای که دارم مربوط به سال 82 – 83 می¬شود از یک دانش آموزان  من که نامش محبوبه بود . پایه پنجم ابتدایی در در روستای باغ دشت و دبستان امانت . در کلاس دائما شاگردی را می دیدم سرش در کار خودش بود و خیلی ساکت و آرام و محجوب بود و به آرامی پاسخ سوالات را می دادند . دوستان اکثرا در کارها مخصوصا در فعالیت های ریاضی که به صورت گروهی انجام می دادند هیچ گروهی حاضر نبودند محبوبه را در کلاس به عنوان هم گروهی خود بپذیرند  .
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۱۵
  • مهدی تقی پور حیدری

دانش آموز ناسازگار(فاطمه ملکی ،مه سیما گل چوبیان)

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۷ ق.ظ
اقای تیمور دانشفر معلم پرورشی پایه ابتدایی مدرسه ی قرانی امام رضا(ع) واقع در شهرستان نور با بیست و دو سال سابقه کار می باشند که تجربه ای که برای ما بیان کردند به شرح زیر می باشد: در سال تحصیلی93-94 بود که من تدریس درس قران پایه ششم ابتدایی را بر عهده داشتم تقریبا اوایل سال تحصیلی بود که دانش اموز جدیدی به نام کیان به کلاس من امد که او به علت مشکل ناسازگاری با کارکنان مدرسه و دانش اموزان به مدرسه ی ما انتقال داده شده بود
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۷
  • مهدی تقی پور حیدری

معجزه تشویق/سحر امیری

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ق.ظ
خانم جعفری معلم پایه دوم ابتدایی از شهرستان قائمشهر روستای ارطه ،یکی از تجربه های خود را به شرح زیر بیان می کند:ایشان دانش آموزی به نام امیر حسین داشتند که،این دانش آموز دچار مشکل خانوادگی بود.مادر و پدر امیر حسین به طور جداگانه زندگی میکردند و همچنین مادرش ،متاسفانه بیمار روانی بود. مادرش هرز گاهی به مدرسه می آمد و دادو بیداد می کرد و با خانم جعفری دعوا می افتاد و جو مدرسه را متشنج می کرد . امیر حسین به علت جو نامطلوبه خانه و خجالت از رفتار مادرش ،به درس اهمیت نمیداد. خانم جعفری در بیاناتش متذکر شدند هرگز به روی امیرحسین نمی آوردند که مادر مریض دارد ،و به امیر حسین می گفتند ،هیچ اشکالی ندارد که مادرت با من این رفتار را می کند،تو فقط درسه خود را بخوان تا من خوشحال شوم. ایشان به کمک مدیر مدرسه هدایایی برای امیر حسین تهیه کردند و هر چند وقت یکبار به علت پیشرفته درسیه امیر حسین هدیه ای به او می دادند. این کار خانم جعفری باعث شد امیر حسین در آن سال با توجه به مشکلاته خانوادگی اش ، در درسش موفق شود.
  • مهدی تقی پور حیدری

تشخیص قارچ سمی و غیر سمی/مائده موسوی فیروزکلا

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ق.ظ
تجربه آقای فرج الله ازقندی آموزگار پایه چهارم با27 سال سابقه تدریس از مدرسه شاهد پسر در شهرستان آمل در مورد تشخیص قارچ سمی و غیر سمی 
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۴
  • مهدی تقی پور حیدری

بیست عروسکی/مینافدایی

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ق.ظ
به نام خداخانم فاطمه غواصی معلم پایه ابتدایی با 25 سال سابقه کار و 4 سال تدریس در پایه ی سوم ابتدایی در شهرستان فریدونکنارتجربه ی خود را اینگونه بیان می کنند:تجربه ای که برایتان بیان میشود مربوط به 6 سال گذشته است.تعداد کمی از دانش آموزانم در درس املا دچار مشکل شده و بی انگیزه بودند:
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۴۹
  • مهدی تقی پور حیدری

فاصله ی حسین با املا( معصومه نور محمدی)

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ق.ظ
به نام خداوند  بچه ها آقای نریمان نورمحمدی  معلم  ابتدایی شهرستان تنکابن با 29سال سابقه این طور تجربه ی خود را بیان می کنند. ایشان در سال 19ام تدریس خود، معلم چهارم دبستان یک روستا در تنکابن  بودند . یکی از دانش آموزانش به نام حسین، پسری زیبا رو و بلند قامت بود و به خاطر جُسه و قامتش بر نیمکت آخر کلاس می نشست. حسین در درس املاهمیشه با مشکل مواجه بود. همیشه نمرات پایینی کسب میکرد .و همین عامل اعتماد بنفسش را بسیار کم کرده بود. آقای نورمحمدی تلاش بسیاری کردند اما راه بجایی نرسید.تا این که: یک روز در زنگ املا معلم به طور اتفاقی در هنگام گفتن املا در فاصله ی نزدیکی ازحسین می ایستتد. و املا می گوید . در همان روز حسین نسبت به دفعات قبل نمره ی بالاتری کسب کرد. معلم با مشاهده ی این اتفاق در دفعات مختلف دچار شک می شود .و در فاصله ی دور و نزدیک به او املا میگوید و متوجه تفاوت در نمرات او می شود.به خاطر همین  با پدر و مادر حسین مشورت می کند سپس اورا به شنوایی سنجی ار جاع می دهد. متوجه شدند که گوش حسین دچار مشکل است. و باید از سمعک استفاد کند . اما مادر حسین  با گذاشتن سمعک مخالفت می کرد .  چون حسین املایش روز به روز پیشرفت می کرد و مورد توجه و تشویق معلم و دانش آموزان قرار می گرفت. و این امر موجب می شد که روحیه حسین بهتر و بهتر شود.مادرش راضی می شود که تا بهبودی کامل پسرش ، مطابق دستورات پزشک عمل کند. نتیجه گیری: معلم باید با نگاه عمیق به اتفاقات و شناخت کامل  دانش آموزان،از انان  بهترین ها را بسازد.واز بهترینها  بشود. و با ریختن آب تشویق آتش نقص های بچه ها را خاموش کند. «معصومه نورمحمّدی»
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۳
  • مهدی تقی پور حیدری

آینده روشن/ مهدی کافتری/1

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ق.ظ
در سال تحصیلی 75-76  مشغول تدریس در پایه پنجم بودم . یکی از دانش آموزان به مصرف سیگار روی آورده بود . این مسئله را با مدیر مدرسه در میان گذاشتم و به این نتیچه رسیدیم که باید ابتدا با والدین کودک صحبت کنیم . خود شخصاَ به خانواده دانش آموز مراجعه کردم و این موضوع را با آنان در میان گذاشتم . به آنها گفتم که زمینه گرایش به مواد مخدر در فرزند شما وجود دارد و به خاطر داشتن دوستان ناباب این مسئله خطرناک تر هم می شود. خانواده اعلام آمادگی کردند تا اقدامات های لازم را انجام دهند.با دانش اموز صحبت کردم و بدون آنکه بگویم که چرا سیگار می کشی!!!  مسولیتی در شورای بهداشت مدرسه به او دادم .و به او  گفتم شما وظیفه داری تا محیط مدرسه را سالم و تمیز نگه داری. دانش آموز هم تلاش زیادی را از خود نشان می داد و به نظافت و بهداشت مدرسه و دانش آموزان توجه می کرد. در این مدت هم خودم را به دانش اموز نزدیک تر کردم و در مورد بهداشت مدرسه با او صحبت می کردم . کم کم بحث بهداشت و سلامت فردی را با او در میان گذاشتم و گفتم که آیا می دانی که علاوه بر بهداشت و نظافت مدرسه ، بهداشت فردی هم اهمیت دارد؟ . به او در مورد مضرات سیگار و مواد مخدر گفتم . از آن به بعد خود دانش آموز هم کنجکاو شده بود و سوالاتی را از من می پرسید و من هم در حد فهم او پاسخ می دادم. طی صحبت هایی که با خانواده داشتم به ان ها گفتم در این مرحله فزرند شما نیاز به تشویق دارد . بعد از چند روز به خانه دانش آموز رفتم و هدیه ای را به عنوان فردی که مسئول پیگیری نظافت و سلامت مدرسه و دانش اموزان است به او دادم . این اقدامات تاثیر مثبتی در او گذاشت و  از دوستان ناباب خود کناره گیری کرد. تلاش اینجانب به همین جا ختم نشد و در دوره راهنمایی و دبیرستان هم ادامه داشت و حتی کاری هم برای او مهیا کردم تا در ایام تابستان به آن مشغول باشد . الان که دارم این تجربه را می نویسم همین دانش آموز شغلی آبرومند دارد و ازدواج کرد و دیگر خبری از مواد مخدر نیست.علی اکبر دیندار . مدیر و معلم مدرسه شهید کوهزاد شهرستان نکا . روستای تازه آباد کلا
  • مهدی تقی پور حیدری

ترس رفتن به مدرسه/ آرش جعفری زرندینی 1

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ق.ظ
آقای شعبانعلی رمضانی با 27 سال سابقه کاری ،آموزگار دبستان شاهد شهرستان بابل از تجربه خویش در یکی از سال های تدریسش این چنین می گوید: در سال 1372 که به عنوان معلم اول ابتدایی به یکی از روستاهای منطقه محروم رفته بودم ،متوجه شدم یکی از دانش آموزان از آمدن به مدرسه گریزان است و از مدرسه بسیار وحشت دارد،همیشه نگران و گریان بود و در روزهای اول مدرسه هیچ وقت حاضر نبود به کلاس درس بیاید . من مدیر را در جریان گذاشتم و از او خواستم که مادرش را به مدرسه دعوت کند تا علت را بررسی کنیم که ببینیم چرا از مدرسه گریزان است.از قبل برای خودم یک سری چیزهایی را آماده کردم. به مادر او گفتم که یک هفته با ما همکاری کند و وقت خود را بگذارد و در کلاس بنشیند تا بچه کم کم با محیط مدرسه ،معلم انس گیرد.مثلا  در روز اول برای بچه چند تا شکلات گرفتم ،کنار او نشستم و او را بوسیدم و در روز دوم یک مداد به او دادم و در روز سوم یک مداد رنگی برای او گرفتم تا از این طریق بتوانم بچه را به مدرسه و درس علاقه مند کنم. با این کارهایی که انجام دادم متوجه شدم که از ترس و اضطراب بچه کم شده و دیدم که دارد به من نزدیک می شود و تا یک هفته همین کار را انجام دادم تا بتوانم مشکلات بچه را برطرف کنم و او به آغوش گرم مدرسه برگردد و از آن حالت ترس و گریه دور شود.                                                                                                پایان
  • مهدی تقی پور حیدری

دانش آموز نابه هنجار من / سیده زهرا جاویده

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ق.ظ
خدیجه رشیدی آموزگار پایه دوم  دبستان لاله های انقلاب شهرستان محمودآباد  هستم ؛ لیسانس روانشناسی ؛ دارای 16  سال سابقه آموزشی و 4 سال در پایه دوم  مشغول به تدریس هستم . تجربه آموزشی من درباره دانش آموزی به نام فاطمه است  که سال گذشته هم دانش آموز همین دبستان بوده است و من از طریق صحبت با همکاران به این نتیجه رسیدم که این دانش آموز از لحاظ انضباطی واقعا نیاز به حمایت دارد.  رفتار فاطمه با دانش آموزان دیگر کمی نابه هنجار بود و این نابه هنجاری به صورت های مختلف نمود میکرد مثلا ضرب و شتم ، گرفتن وسایل دیگر دانش آموزان ، خط زدن مشق دیگران ، گذاشتن مداد لای انگشت بچه ها و...
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۴۹
  • مهدی تقی پور حیدری

دانش آموز رضا/ مرتضی کاردگر1

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ق.ظ
تجربه آقای امیری مدرس مدرسه فرزانه بابل با 30 سال سابقه خدمت مربوط به سال 1367 در روستای تمسک از توابع شهرستان آمل. مدرسه ای مختلط با حدود 34دانش آموز.دانش آموز رضا مردودی کلاس دوم که هم از نظر وضع مالی مشکل و هم از نطر قیافه ( رنگ پوست) مورد تمسخر دانش آموزان دیگر قرار داشت.بعد از برگزاری آزمون تشخیصی متوجه شدم که دانش آموز در تمامی دروس مشکل دارد همچنین در درس املا که همیشه نمرات زیر10 میگرفت. برای تقویت رضا دردرس املا به او تکلیف مشق میدادم.یکی از روزها رضا نه دفتر مشق خود را آورده بود و نه تکالیش را انجام داده بود. به همین خاطر با او برخورد تندی کردم و برای تنبیه او مشق بیشتری به او دادم.بخاطر همین تکلیف اضافی رضا فردا به مدرسه نیامد و حتی پدر رضا به مدرسه آمد و گفت که رضا از دیروز تا حالا به خانه نیامده ( شب را در جنگل گذرانده بود).بعد از این قضایا رضا را به عنوان مبصر کلاس معرفی کردم که این کار مورد اعتراض دانش آموزان دیگر قرار گرفت. به دانش آموزان گوشزد کردم که مبصر یعنی جانشین معلم و حرف مبصر یعنی حرف معلم.رضا به عنوان رابط بین کلاس و دفتر مدرسه نیز انتخاب شده بود و این کار را با اشتیاق و علاقه خاصی انجام میداد.چون رضا دچار کمبود توجه بود با توجه و حمایت های من از او کم کم به درس علاقه مند شد و رفتار بچه ها نیز نسبت به او تغییر کرده بود.رضا در درس ها پیشرفت زیادی کرد تا جایی که در امتحانات نوبت سوم با اختلاف خیلی کم شاگرد دوم کلاس شد.
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۴۷
  • مهدی تقی پور حیدری

ترک تحصیل/سید حسن میکائیلی کچپی/۱

مهدی تقی پور حیدری | پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ق.ظ
 قبل از ترم ترم سال تحصیلی ۹۳_۹۴ بود که یکی از دانش آموزان قصد داشت  ازمدرسه  ترک تحصیل کند.او دانش آموزی عصبانی ، شلوغ ودر درس هایش بسیار ضعیف بود.من به کمک همکاران برای رفع مشکل او اقداماتی انجام دادم.ازجمله این اقدامات؛ چند روزی رفتار او را زیر نظر داشتم (مشاهده ی رفتار).بررسی میدانی وضعیت خانواده ی او وهمچنین برای جلب اعتماد دانش آموز ،درمدرسه به او مسئولیتی دادم.قصد داشتم به او نزدیک تر شوم به خاطر همین درساعت های تفریح بااو قدم می زدم وبا هم صحبت می کردیم.تااینکه ازاو پرسیدم به چه  علتی قصد دارید از مدرسه ترک تحصیل کنید،دانش آموز جواب داد؛پدرم معتاد است ومادرم برای تامین مخارج ما سرکار می رود واین برای من بسیار سخت است که مادرم سرکار برود.قصد دارم زمانی که از مدرسه بیرون  رفتم به جای مادرم سر کار بروم.باتوجه به این من به کمک همکاران به خانواده ی آن دانش آموز کمک(کمک مالی) کردیم و هیچ کمک هزینه ی از او دریافت نکرده ایم.درجشن عاطفه ها و عید نیز به خانواده ی او کمک شد .درپایان این اقدامات باعث شد که آن دانش آموز ترک تحصیل نکند.          باتشکر سید کریم سلیم پور  معاون مدرسه شهرستان نکا
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۴:۳۳
  • مهدی تقی پور حیدری

خوشه چینی در خرمن تجربه ها /حنانه ترابی،راضیه صداقت، عالمه جعفری

مهدی تقی پور حیدری | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۳ ب.ظ
من فاطمه رمضانی، فرزند روح اله از شهر آمل هستم .طی 27 سال خدمتم در آموزش و پرورش در پست های مختلفی همچون آموزگاری ، مدیریت و... مشغول بودم. 
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۱۳
  • مهدی تقی پور حیدری

ارغوان/زهرا صالحی

مهدی تقی پور حیدری | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۴ ب.ظ
سرکارخانم سیماناظری معلم مقطع ابتدایی پایه ی ششم در شهرستان تنکابن هستند.لحظاتی را با ایشان در مدرسه ی محل تدریسشان گذراندم.آنچه می خوانید یک تجربه از میان صدها تجربه ای است که ایشان در طی بیست و پنج سال کار دلسوزانه در آموزش و پرورش با آن روبه رو شده اند.
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۴
  • مهدی تقی پور حیدری

چگونه اضطراب امتحان را در یک دانش آموز کلاس چهارم دبستان رفع کردم؟/آتیه مرادی

مهدی تقی پور حیدری | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ
مرجان شیخی آموزگار با 25سال سابقه،در حدود 5سال پیش در کلاسم دانش آموزی داشتم که ترس و اضطراب از امتحان داشت.یک روز از او خواستم یک صفحه ی سوال از درس ریاضی بنویسد.فردای آنروز با ده سوال ریاضی از درس به مدرسه آمد و همان سوال را به تعداد بچه های کلاس تکثیر کردم و به عنوان امتحان ریاضی دانش آموزان آنرا حل کردند.در موقع تصحیح برگه ها نمره این دانش آموز به طور چشم گیری تغییر کرد و این مساله باعث اعتماد به نفس و علاقه ی شدید او به دادن امتحان و کاهش چشمگیر اضطراب در او شد.
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۵
  • مهدی تقی پور حیدری

چشمان صابر / بهناز خواجه وندی

مهدی تقی پور حیدری | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۴۱ ب.ظ
خانم خدیجه ترابیان،  با27 سال سابقه کاری، آموزگار دبستان از شهرستان بابل یکی از تجربه های معلمی ام در مدارس ابتدایی در روستا، درباره ی دانش آموز پایه اول ابتدایی به نام صابر می باشد. روزی از صابر خواستم که در دفترش روی خطی که برایش کشیده بودم نقطه هایی را بگذارد اما متوجه شدم که او نقطه ها را یا بالای خط می گذارد یا پایین خط  و با اینکه به او نشان می دادم که نقطه ها را کجا قرار دهد اما باز هم آن ها را بالاتر یا پایین تر می گذاشت. برایش دایره ای کشیدم و از او خواستم داخلش نقطه بگذارد اما او همچنان نیز نقطه ها را بیرون از دایره می گذاشت و هنگامی که از او می خواستم تا آن نقاطی که بیرون از دایره گذاشته است را پاک کند اما او اشتباهی نقاط داخل دایره را پاک می کرد. این کار را با شکل های گوناگونی نیز تکرار کردم اما نتیجه ای نداشت. هم چنین از او خواستم  که کاغذ را تکه تکه کند و آن ها را داخل شکل هایی که برایش کشیدم نیز بگذارد اما او همچنان آن ها را خارج از شکل می گذاشت. از مادرش خواستم به مدرسه بیاید و به او گفتم که احتمال دارد چشمان فرزندش ضعیف باشد و حتما او را به چشم پزشکی ببرد. مادرش ابتدا قبول نکرد که شاید چشمان فرزندش ضعیف باشد اما هنگامی که راضی شد و او را نزد چشم پزشک برد متوجه شد که شماره چشمان فرزندش فوق العاده بالا می باشد و حتما باید از عینک استفاده کند.  از روزهای بعد که صابر عینکی شده بود می توانست نقاط را به درستی در داخل، خارج و روی خط قرار دهد و در درس هایش نیز پیشرفت داشت.
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۴۱
  • مهدی تقی پور حیدری