تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

چشمان صابر / بهناز خواجه وندی

مهدی تقی پور حیدری | چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۴۱ ب.ظ
خانم خدیجه ترابیان،  با27 سال سابقه کاری، آموزگار دبستان از شهرستان بابل یکی از تجربه های معلمی ام در مدارس ابتدایی در روستا، درباره ی دانش آموز پایه اول ابتدایی به نام صابر می باشد. روزی از صابر خواستم که در دفترش روی خطی که برایش کشیده بودم نقطه هایی را بگذارد اما متوجه شدم که او نقطه ها را یا بالای خط می گذارد یا پایین خط  و با اینکه به او نشان می دادم که نقطه ها را کجا قرار دهد اما باز هم آن ها را بالاتر یا پایین تر می گذاشت. برایش دایره ای کشیدم و از او خواستم داخلش نقطه بگذارد اما او همچنان نیز نقطه ها را بیرون از دایره می گذاشت و هنگامی که از او می خواستم تا آن نقاطی که بیرون از دایره گذاشته است را پاک کند اما او اشتباهی نقاط داخل دایره را پاک می کرد. این کار را با شکل های گوناگونی نیز تکرار کردم اما نتیجه ای نداشت. هم چنین از او خواستم  که کاغذ را تکه تکه کند و آن ها را داخل شکل هایی که برایش کشیدم نیز بگذارد اما او همچنان آن ها را خارج از شکل می گذاشت. از مادرش خواستم به مدرسه بیاید و به او گفتم که احتمال دارد چشمان فرزندش ضعیف باشد و حتما او را به چشم پزشکی ببرد. مادرش ابتدا قبول نکرد که شاید چشمان فرزندش ضعیف باشد اما هنگامی که راضی شد و او را نزد چشم پزشک برد متوجه شد که شماره چشمان فرزندش فوق العاده بالا می باشد و حتما باید از عینک استفاده کند.  از روزهای بعد که صابر عینکی شده بود می توانست نقاط را به درستی در داخل، خارج و روی خط قرار دهد و در درس هایش نیز پیشرفت داشت.
  • مهدی تقی پور حیدری