تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

تدریس مکعب ها در ریاضی توأم با تجسّم ذهنی، تصویری و عملی / سید حسن میکائیلی

مهدی تقی پور حیدری | شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۱۷ ب.ظ

   سید حسن میکائیلی کچپی، با 3 سال سابقه معلمی در مقطع ابتدایی پایه ششم در مدرسه شهید سید محمّد حسینی لسفیجان شهرستان: نور - شهر چمستان؛ 
   در تدریس سطح و حجم مکعّب و مکعّب مستطیل، بیشتر دانش‌آموزان در یاگیری آن مشکل دارند. برای اینکه دانش‌آموزان آن را به خوبی یاد بگیرند، بهتر است از فعالیت‌های مجسّم(عملی) و همچنین برای تکمیل فرایند یادگیری از فعالیت‌های نیمه مجسّم(تصویری) و مجرّد(ذهنی) استفاده‌کنیم.
   قبل از شروع تدریس:

      _ برای ایجاد انگیزه موسیقی شادی در کلاس پخش کردم ؛

      _ چند دقیقه‌ای با دانش‌آموزان نرمش انجام دادیم؛

      _ همچنین با بیان خاطره‌ی شاد، دانش‌آموزان را مهیای‌ تدریس کردم.
   تدریس خود را با بیان سوال شروع کردم؛ حجم و سطح کلاس را چگونه به دست می‌آوریم؟  دانش‌آموزان به اندازه‌ی دانسته‌ها و توانایی خودشان به سوال پاسخ دادند. 
_ دانش‌آموزان برای انجام فعالیت عملی به صورت گروهی نشستند؛

_ وسایل مورد نیاز(مقوای شطرنجی، قیچی، چسب و ...) را آماده کردند.

_ با راهنمایی بنده شروع به درست کردن مکعّب و مکعّب مستطیل کردند. در حین ساختن مکعّب و مکعّب مستطیل متوجّه شدند که مکعّب از چند مربّع و مکعّب مستطیل از چند مستطیل تشکیل شده است و چگونه می‌توان سطح و حجم آن‌ها را به دست آورد. در پایان فعالیت عملی، گروه‌ها مساحت و حجم مکعّب و مکعّب مستطیلی که خودشان ساخته بودند را به دست آوردند.
_ در ادامه‌ی فعالیت عملی، کلاس‌ها و اتاق‌هایی از مدرسه را برای هر گروه مشخّص کردم. تا هر گروه با استفاده از متری که سر گروه با خود داشت، مساحت و حجم اتاق‌های خواسته شده را به دست آورند. گروه‌ها به خوبی توانستند مساحت و حجم اتاق‌های خواسته شده را به دست آورند. 
_ برای تثبیت یادگیری از فعالیت‌های نیمه مجسّم(تصویری) استفاده کردم. با استفاده از محتوای آموزشی(پاورپوینت) تدریس خود را ادامه دادم. در پاورپوینت چگونگی ساخت مکعّب و مکعّب مستطیل  و شیوه‌ی به دست آوردن سطح و حجم آ‌ن‌ها را به صورت تصویری به نمایش گذاشتم.

   در پایان کار از دانش‌آموزان خواستم تا فعالیت و کار درکلاس  مربوط به مبحث سطح و حجم مکعّب و مکعّب مستطیل را انجام دهند. با بررسی‌هایی که انجام دادم، متوجه شدم بیشتر دانش‌آموزان فعالیت و کار درکلاس کتاب درسی را به درستی انجام دادند.

  • مهدی تقی پور حیدری

تجربه ای که از محبوب ترین معلّمم آموختم /  مارال یوسفیان

مهدی تقی پور حیدری | سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۲:۳۷ ب.ظ

   تجربه ای که می خوام ازش بنویسم را از خانم سکوتی معلّم دبستان نیایش یاد گرفتم. خانم سکوتی معلّم کلاس سوم من بود.

   او اوّلین معلّمی بود که دوستش داشتم.چون او معلّمی بود که با مهر و محبت یاد می داد. به همین سادگی! و من به عنوان کسی که در آینده نزدیک قرار است معلّم باشم؛ می خواهم این تجربه را برای خود سرلوحه ی تمام تجربه ها قرار دهم.

   معلّمان کلاس اوّل و دوم من سرد و عبوس وبدخلق بودند وحالا که به آن روزها فکر می کنم می فهمم که این برای یک معلّم ابتدایی عیب بزرگی ست. بی تفاوتی و بی مهری نسبت به بچه های ابتدایی سبب آزار دیدن روح آن ها و تلخ شدن ساعاتی که در مدرسه هستند می شود. که این یعنی خراب شدن نیمی از روز بچه ها.

   اما خانم سکوتی مهربان بود. او بسیار دوست داشتنی بود چرا که بسیار بچه ها را دوست داشت.و همین علاقه درس دادن و درس یاد گرفتن را شیرین می کرد. میل به شرکت در گفت و گو های کلاسی را زیاد می کرد. و سختی ها را آسان می کرد.

   از رفتن به کلاس چهارم واهمه داشتم برای همین تمام تابستان را دعا کردم خانم سکوتی معلّم سال چهارم من هم باشد. و مهر ماه بود که فهمیدم دعایم مستجاب شده است.

مش

  • مهدی تقی پور حیدری

معاون حواس جمع/ صبا باباجان تبار بایی

مهدی تقی پور حیدری | سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۴۷ ب.ظ

زهرا رشیدپور هستم معلّم بازنشسته آموزش و پرورش از شهرستان بابل.

   در یکی از سالهای خدمتم سال 84، در یکی از مدارس دخترانه بندپی، معاون شدم یکی از عادتهای من صمیمیت با بچه ها بود. تقریبا 2یا 3ماه از سال تحصیلی گذشته بود که متوجّه شدم یکی از دانش آموزان پایه سوم به نام مریم که همیشه شاگرد پرجنب و جوش و فعّالی بود و هر زنگ تفریح پیش من می آمد و حرف میزد،  ساکت و منزوی شده. از معلّمش جویا شدم و او هم این موضوع را تأیید کرد و نگران بود. با مدیر صحبت کردم او هم تعجّب کرد.

   در یک زنگ تفریح او را بغل کردم و از او پرسیدم که خیلی وقت است پیش من نیامده و دلیلش چیست؟ بغض کودکانه ای کرد و حرفی نزد. نگرانی ام بیشتر شد.

    بعد از پیگیری ها متوجه شدم که چند وقتی  است که مادرش دچار بیماری سرطان شده و اوضاع خانه شان برایش خوب نیست.

   یک روز جمعه تصمیم گرفتم و سرزده به خانه شان رفتم وقتی مادرش او را از خواب بیدار کرد با چشمان متعجّبش به من ذل زد و بعد خود را در آغوش من انداخت و من صورتش را غرق بوسه کردم. همین طور که او را در آغوش داشتم به او گفتم برای اینکه مادرش را خوشحال کند باید شاد و خوشحال باشد تا مادرش زودتر خوب شود.گفتم من هم هستم و کمکت میکنم .

   از آنجایی که مریم درک بالایی داشت قول داد؛ از آن روز مریم من دوباره همان شاگرد بازیگوش و فعّال مدرسه شد و من هم سعی میکردم تا جایی که ممکن است محبّت لازم را به او بکنم تا نبود مادرش کمتر به چشم بیاید.

  • مهدی تقی پور حیدری

کتابشناسی" تجربه های معلمی" 3

مهدی تقی پور حیدری | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۹ ب.ظ

شوق خدمت: مروری بر زندگی، خدمات و خاطرات معلمی دلسوز زنده‌یاد علیرضا فتاحی‌زاده

موضوع(ها): فتاحی زاده، علیرضا، 1330 - 1395 / معلمان - ایران - سرگذشتنامه

پدیدآور(ان): عامر فتاحی زاده و دیگران

ناشر (ان): قیطاسی

 ۱۰۴ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۱ - ۵۰۰ نسخه  

ISBN: 978-600-96836-4-2
 تاریخ نشر:۹۸/۰۴/۱۵  قیمت :۹۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۳۷۱.۱۰۰۹۵۵  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:تهران - تهران

معرفی مختصر کتاب:

کتاب حاضر، گامی در راستای شناسایی هرچه بیشتر علیرضا فتاحی‌زاده و فعالیت‌ها و خدمتگزاری‌هایش در اذهان مردم و تشویق مردم به خدمتگزاری به‌ویژه قشر جوان و تحصیلکرده است.

در فصل اول به خلاصه زندگی، فصل دوم فعالیت‌های آموزشی، فصل سوم گزارش جامعی از فعالیت‌های اجتماعی و عمرانی، فصل چهارم مجموعه اشعار سروده شده توسط زنده یاد، فصل پنجم به بیان خاطرات زندگی از زبان ایشان، دوستان و همکاران و در فصل آخر که پیوست است، تصاویری از برخی مستندات موجود و پیگیری‌هایی که در راستای آبادانی و رفع فقر از چهره منطقه داشته، اشاره شده است.

  • مهدی تقی پور حیدری

کتابشناسی" تجربه های معلمی" 2

مهدی تقی پور حیدری | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۸ ب.ظ

تجربه‌ی معلمی

موضوع(ها): معلمان تازه کار - ایران - خاطرات

پدیدآور(ان): علی پور ابراهیم و دیگران

ناشر (ان):  چشم انداز قطب

 ۲۲۲ صفحه - جلد ۱(فهرست تمام مجلدات ) - وزیری (شومیز) - چاپ ۱ - ۲۰۰۰ نسخه  ISBN: 978-600-493-046-8
 تاریخ نشر:۹۷/۰۴/۱۳  قیمت :۲۰۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۳۷۱.۱۰۰۹۵۵  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:خراسان رضوی - تربت حیدریه

مشق عشق: خاطرات 30 سال تدریس (به همراه 26 تجربه مفید برای معلمین)

موضوع(ها): داستان های فارسی - قرن 14

پدیدآور(ان): مدحت مظفری

ناشر (ان): قشقایی

 ۹۶ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۱ - ۱۰۰۰ نسخه  

ISBN: 978-964-2976-85-0
 تاریخ نشر:۹۲/۰۶/۱۲  قیمت :۵۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۸fa۳.۶۲  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:فارس - شیراز

 

  • مهدی تقی پور حیدری

کتابشناسی "تجربه معلمی" 1

مهدی تقی پور حیدری | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ ب.ظ

 

30 سال سی تجربه

موضوع(ها):

شهاوند، زمان، 1336 - - خاطرات. / معلمان - ایران - خاطرات / آموزش - عشایری - ایران

پدیدآور(ان): زمان شهاوند

ناشر (ان): شاپورخواست

 ۱۵۲ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۱ - ۱۰۰۰ نسخه 

 ISBN: 978-600-260-378-4
 تاریخ نشر:۹۶/۱۰/۲۵  قیمت :۱۵۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۳۷۱.۱۰۰۹۵۵  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:لرستان - خرم‌آباد

 افق تجربه 7: تجارب برتر تربیتی رتبه‌های برتر کشوری در سال تحصیلی 1396 -97

موضوع(ها):

معلمان - روابط با شاگردان - جنبه‌های روان‌شناسی - کنگره‌ها
شاگردان - روان‌شناسی - کنگره‌ها

پدیدآور(ان): مسعود شکوهی و دیگران

ناشر (ان): آذربرزین

 ۲۹۴ صفحه - وزیری (شومیز) - چاپ ۱ - ۱۰۰۰ نسخه 

 ISBN: 978-600-6680-75-0
 تاریخ نشر:۹۸/۰۹/۱۸  قیمت :۷۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۳۷۱.۱۰۲۳  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:تهران - تهران

 

  • مهدی تقی پور حیدری

" بازخورد" سرنوشت ساز / آزاده فتحی

مهدی تقی پور حیدری | چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۰۹ ب.ظ


   با  خانم امروانی که آموزگار پایه ششم از مدرسه مرحوم بزرگی هستند، مصاحبه ای انجام دادم. ایشان 17 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش دارند. 

   در هفدهمین سال خدمتشان(سال جاری) ، با چالش یادگیری دانش آموزی روبرو شدند که نمی توانست دروس را به درستی یاد بگیرد، در یادگیری دچار ضعف بود و نمرات جالبی هم نداشت. 

   ایشان احتمال می دادند شاید به دلیل عدم اعتماد به نفس او بود. وقتی چند هفته ای از سال تحصیلی گذشت، این دانش آموز چون نمرات جالبی نداشت، ایشان هم بازخورد" نیاز به تلاش، تلاشت را بیشتر کن، با تلاش بیشتر موفق می شوی "را به ایشان می دادند. 

   در یک امتحان که توانسته بود تا حدی جواب بدهد، ایشان به او بازخورد تا حدی خوب است را دادند. این باخورد چون یک کلمه«خوب» در آن به کار رفته بود، این دانش آموز احساس موفقیت کرد. و از آن به بعد شروع به تلاش کرد و برای او انگیزه ای شد که در فراگیری درس، تلاشش را مضاعف کند. 

   آن دانش آموز روز به روز از ایشان سؤالات درسی می پرسیدند. در کلاس مشارکت می کردند حتی اگر جواب یک سؤال را بلد نبود هم دستش را در کلاس بالا می برد. ایشان او را راهنمایی می کردند و اگر بلد بود، تشویقش می کردند این دانش آموز روز به روز قوی تر شد و تا این که به مرز خوب رسید و برای خوب تر بودن، بهتر تلاش می کند. یک روز هم از ایشان پرسیدند:«اگر نمره من خوب بشه، نماینده کلاس می شم؟» ایشان هم به او قول این کار را دادند.

اکنون این دانش آموز به مرز "خیلی خوب رسیده" و نماینده کلاس است.

در پایان خانم امروانی از معلمان خواهشی دارند. این که نقاط قوت دانش آموزان را تقویت کنند و در بازخورد دهی توجه بیشتری داشته باشند حتی بازخورد کلامی. 

  • مهدی تقی پور حیدری

با خانواده همکاری کنیم / انسیه امیردهی

مهدی تقی پور حیدری | شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۳۳ ب.ظ

تجربه ای از معلم محترم پایه دوم، ثریا عابدی با بیست و دو سال سابقه از شهرستان بابل:

   پس از گذشت دو هفته از سال تحصیلی 93-92 ، دانش آموزی به همراه پدر و مادر خویش برای ثبت نام به مدرسه آمده بود. با وجود اینکه تعداد دانش آموزانم در کلاس زیاد بودند، با اصرار های مادرش قبول کردم در کلاس من باشد. بعد از گذشت چند روز متوجه شدم که این دانش آموز با دیگر دانش آموزان بسیار با خشونت رفتار می کند. بطوریکه کنترل کلاس از دستم خارج شده بود و تمام مدت در حال تذکر به این دانش آموز بودم. 

   برای چاره جویی و مشورت نزد مدیر رفتم و موضوع را با او درمیان گذاشتم. مدیر مدرسه پدر و مادر او را به مدرسه فراخواند تا علت را جویا شویم. والدین او نیز کاملا از موضوع آگاه بودند گفتند که سال قبل نیز همین دردسرها بوده و مجبور بودیم هر روز به مدرسه برویم و ما نیز از این شرایط دیگر خسته شدیم. 

   با توجه به این شرایط از مادر دانش آموز درخواست کردم که او را به مشاوره اداره آموزش و پرورش ببرد. پس از گذشت یک ماه دیدیم که جلسات مشاوره هیچ تاثیری روی این دانش آموز ندارد. موضوع این دانش آموز خیلی ذهن من را درگیر کرده بود و حتی در خانه نیز تمام مدت به این فکر می کردم که چگونه این کودک را کنترل کنم و به درس و مدرسه علاقه مند سازم. 

   یک روز او را نزد خود فراخواندم و کلی با او صحبت کردم. از او درباره معلم سال قبل او پرسیدم تا متوجه شوم که چه کاری انجام داده است. از صحبت های او فهمیدم که از معلم سال قبل خودش بسیار شاکی است. به او گفتم که پسرم من که تو را خیلی دوست دارم و هر کاری که دوست داری را انجام دهم تو هم به حرف های من گوش می دهی؟ گفت بله خانم معلم. او را نزد خود نشاندم و به او فعالیت دادم. با خانواده او در تماس بودم. خانواده نیز بسیار با من همکاری می کرد. متوجه شدم پس از گذشت هفته ها این دانش آموز انقدر به درس و مدرسه علاقه مند شد که تعجب من را نیز برانگیخت. هنوز هم با گذشت چند سال این دانش آموز با من در تماس است و گاهی نیز به مدرسه نزد من می آید. یکی از رمز های موفقیت من در این موضوع همکاری زیاد با خانواده بوده است. و در پایان سال تحصیلی نیز والدین این کودک برای تشکر از من یک لوح سپاس از آموزش و پرورش گرفتند.

 

  • مهدی تقی پور حیدری

کتاب دوست همیشگی ما / انسیه امیردهی

مهدی تقی پور حیدری | شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ

تجربه ای از معلم محترم پایه دوم، ثریا عابدی با بیست و دو سال سابقه از شهرستان بابل:

   امسال(1395) من معلم پایه چهارم دبستان حافظ شهرستان بابل هستم. در آغاز سال تحصیلی متوجه شدم که دانش آموزان در خواندن فارسی و نگارش مشکل جدی دارند. از این موضوع بسیار تعجب کردم زیرا آن ها کلاس چهارم بودند و نباید در خواندن ضعفی داشته باشند.

    ماهانه در مدارس یک مجله رشد به دانش آموزان می دهند. از این رو از دانش آموزان خواستم که پس از تهیه آن را به منزل ببرند و پس از خواندن هر متن و داستان آن را خلاصه نویسی کنند. برای این کار خود یک دفتر جداگانه تهیه کرده بودند و آن را ثبت می کردند. من نیز شنبه ها تمامی این دفاتر را جمع می کردم و به خانه میبردم و بررسی می کردم و جایی که نیاز به ویرایش داشت را تصحیح می کردم و همچنین قسمت هایی که لازم به آموزش بود، در کلاس با هم کار می کردیم. پس از مدتی متوجه پیشرفت چشمگیری در دانش آموزانم شدم. پس از این که دانش آموزان مجله رشد را بررسی می کردند از آن ها می خواستم که کتاب های غیر درسی مانند کتاب داستان را نیز خلاصه کنند و هر دانش آموزی این کار را انجام دهد، هفتگی به او یک جایزه می دهم. دانش آموزان نیز بسیار راغب شده بودند و هفته ای یک یا دو داستان را به دقت می خواندند و آن را خلاصه نویسی می کردند. من نیز داستان آن ها را بررسی می کردم و از آن ها می خواستم که داستانشان را برای دانش آموزان دیگر نیز بخوانند که این کار موجب افزایش اعتماد به نفس شده بود و همچنین سرعت خواندن آن ها نیز بسیار پیشرفت کرد.

    از مدیریت مدرسه نیز درخواست کردم که برای دانش آموزان یک هدیه تهیه نماید و این کار سبب شد که دانش آموزان ضعیف نیز تشویق شوند. علاوه بر پیشرفت قابل توجه در درس فارسی، در ریاضی و دیگر دروس نیز موفق بودند زیرا در ریاضی درست خواندن مسئله بخش بزرگی از حل مسئله را به خود اختصاص می دهد. من با انجام این طرح نتیجه خوبی را بدست آوردم و از شما معلمان آینده نیز می خواهم که از کتاب های غیر درسی نیز برای آموزش خود سود ببرید.

 

 

  • مهدی تقی پور حیدری

اقدامات کارساز/ نوشته فاطمه متو

مهدی تقی پور حیدری | يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ب.ظ

ارائه دهنده تجربه:آقای اسماعیل رستمی، سابقه کاری:27سال، سال کسب تجربه:سال سوم تجربه آموزشی

   در آن سالها در مدرسه محله" لل بند" قانونی وضع شده بود که معلم هرپایه باید با دانش آموزانش در مقاطع بالاتر همراه باشد، یعنی معلم سال سوم در سال بعد در پایه چهارم تدریس می کرد و همچنین دانش­ آموزانی که قبول شدند به مقاطع بالاتر بروند و آنهایی که مردود شدند، در همان پایه بمانند.

   در سال قبل تنها 4 نفر از 25 نفر پایه چهارم موفق به قبولی در خرداد ماه شدند. و معلم پایه چهارم به دلیل انتقالی به مدرسه دیگر و برای اینکه دانش آموزان از وی ناراضی نباشند، به همه 21 نفر دیگر مدرک قبولی شهریور دادند.

  آقای اسماعیلی در آن سال قبول کردند در پایه پنجم تدریس کنند. اما از اوضاع دانش­ آموزان آن مقطع بی خبر بودند. بعد از گذشت سه هفته، معلم راهنما  برای بررسی به کلاس پنجم آمدند. زنگ ریاضی بود و بچه ها درس صفحه17 بودند اما معلم راهنما از صفحه یک کتاب از دانش­ آموزان پرسش کردند. اما هیچ کس جواب درست نداد. دو بار دیگر خودشان تدریس کردند ولی باز هم دانش­ آموزان در پاسخگویی به سوالات عاجز شدند.

  آقای اسماعیلی به همراه معلم راهنما وارد دفتر شدند و بعد از بررسی پرونده دانش­ آموزان متوجه اوضاع آن­ها شدند.

  آقای اسماعیلی با یک موقعیت سخت مواجه شدند و می­دانستند که این دانش­ آموزان نیاز به تلاش بسیاری دارندچون آن­ها هنوز مباحث سال قبل را یاد نگرفته بودند.

  آقای اسماعیلی از آن روز به سراغ کتب روانشناسی و روش تدریس ­های مختلف رفتند و با کسب تجربه از معلمان با سابقه، با تلاش بسیار توانستند کمبودهای دانش­ آموزان را برطرف کنند . در پایان سال که امتحانات بصورت نهایی برگزار می­شد، دانش­ آموزان پایه پنجم با بهترین نمرات قبول شدند و در آن سال از 25 نفر دانش­آموز،20نفر در امتحانات قبول شدند و این امر جز با تلاش­های بی وقفه این معلم خستگی ناپذیر محقق نمی ­شد. آقای اسماعیلی آن سال را یکی از تجربه­ های شیرین خود معرفی کردند

  • مهدی تقی پور حیدری

چرا تنبیه؟ / فاطمه متو

مهدی تقی پور حیدری | يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ب.ظ

 

   خانم فرشته پرسته با 27 سال سابقه، در هفدهمین سال تجربه کاریشان در یک مدرسه روستای لفور، بعنوان مدیر آموزگار، هم مسئولیت مدیریت مدرسه را داشتند و هم معلم چهار پایه بودند.به دلیل مشغله زیاد کاری، فشار زیادی به ایشان وارد می­شد.

   در یکی از روزها که مشغول پرسش ضرب از دانش ­آموزان بودند، دو برادر دوقلو که سال قبل پدرشان را از دست داده بودند، در کلاس شیطنت می­کردند. خانم معلم از آن­ها پرسش کردند، عبدالله که پرتلاش بود، پاسخ درست می­داد ولی محمد به هیچ سوالی پاسخ درست نداد.

   خانم معلم عصبانی شدند و به وسیله خط کش چوبی، سه ضربه به کف دست محمد وارد کردند. محمد گریه کرد و با گریه نام پدرش را به زبان آورد، خانم معلم با شنیدن عبارت«باباجون»خط کش را به بیرون کلاس پرت کردند و بسیار ناراحت شدند.کنار محمد رفتند و پا به پای محمد گریه کردند. با گریه و صحبت با محمد، از او دلجویی کردند. از همان لحظه خانم معلم تصمیم گرفتند از روش دیگری برای تدریس و تشویق و تنبیه استفاده کنند. با بازی و مسابقه لذت آموزش را به دانش­ آموزان چشاندند. از آن روز با محمد دست دوستی دادند و هر دو تصمیم گرفتند، تمام تلاش خود را برای بهتر بودن، به کار گیرند.

بعد از گذشت چندین سال محمد به دیدار خانم معلم آمدند و با دادن خبر «من الان یک دندانپزشک هستم» از او تشکر کرد. 

  • مهدی تقی پور حیدری

توقع زیادی / عادله عیسی نژاد

مهدی تقی پور حیدری | يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ب.ظ

    مریم زمانی هستم، دارای 26 سال سابقه کاری هستم و درحال حاضر شغل معلمی را خیلی دوست دارم و از اینکه 4سال دیگر باید بازنشسته شوم، ناراحت هستم.

   یکی ازاولین خاطراتی که من دارم برای وقتی است که معلم شدم ورفتم سرکلاس، یک هفته ای بود که از بچه ها چیزهایی که در دانشگاه یاد گرفته بودم را میخواستم که هی امروز فلان مقوا،فردا آن یکی ابزارو ... خلاصه اینکه از بچه ها چیزهای زیادی را طلب کردم. 

   یک روز یکی از این بچه هایی که ترک بود،با لهجه ترکی با نمکی به من گفت: اجازه! می دانید پدرمن چه میگوید؟ میگوید خانم معلمتان بیکار است، خانم معلمتان پولدار است، نمیداند که ما پول نداریم که هی میگوید این و آن را بخرید.این بچه آنقدر شیرین حرفش را برایم گفت که تلنگری بهم وارد شد که متوجه بشوم که وقتی میگویند تفاوت فردی یا مکانی بی دلیل نیست زیرا من درخانواده ای بزرگ شده ام که این ها را درک نکرده ام ولی آن زمان متوجه شدم وقتی من حتی یک مقوا هم از آن ها میخواهم، شاید بعضی ها واقعا استطاعت آن را نداشته باشند.از آن به بعد، تا همین امروز سعی کردم چیزی را از بچه ها بخواهم که بتوانند بیاورند و هیچوقت اجباری در این مسئله نداشتم.این یکی از درس های خیلی بزرگی بود که من از شاگردانم گرفتم بجای اینکه به آن ها درس بدهم.

  • مهدی تقی پور حیدری

دوستی رنگ ها / نوشته مریم اعتصامی

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ق.ظ

    خانم زهرا شکریان، معلم دارای 13 سال سابقه کاری یکی از تجربه های زیبای خود را در مقطع  پیش دبستانی با من در میان گذاشت.

    این معلم سخت کوش در درس هنر با راهکاری جالب ترکیب رنگ ها را به بچه ها آموزش دادند. ایشان در راستای یاددهی موضوع ترکیب دو رنگ آبی و زرد و تشکیل رنگ سبز ، شعری زیبا و کودکانه در باب همین موضوع برای بچه ها می خوانند.

سلام مداد زردم امروز نقاشی کردم

آهای مداد آبی بیداری یا که خوابی

آسمونو آبی کن روزشو آفتابی کن

می خوام چمن بکارم مدادشو ندارم

چمن که آبی رنگ نیست زرد که باشه قشنگ نیست

مداد آبی و زرد باید به من کمک کرد

رنگ شما هر دوتا میشه یه سبز زیبا

رنگو رو هم بزارید اینجا چمن بکارید

 چون شعر وزن و آهنگ زیبایی دارد حواس کودک ناخودآگاه به این شعر جلب می گردد و به سرعت نیز در ذهنش تثبیت می گردد. با آرزوی توفیق و سربلندی برای این معلم توانا... 

  • مهدی تقی پور حیدری

آیینه بازی / مریم اعتصامی

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ق.ظ

   من طی مصاحبه ای که با خانم زهرا شکریان معلم مقطع دبستان و پیش دبستان مدرسه حضرت معصومه(س) زیراب داشتم تجربه جدید و لذت بخش ایشان را در درس ریاضی ثبت نمودم. 

   ایشان با موضوع عدم درک قرینه یابی توسط دانش آموزان در درس ریاضی مواجه گشتند. برای رفع این مشکل این معلم یک بازی جالب را طراحی کردند. در این بازی که آینه بازی آن را معرفی کردند.

    به وسیله یک طناب یا گچ موزاییک های کلاس را به دوقسمت تقسیم می کردند. در این بازی معلم در یک سمت از موزاییک ها قرار می گیرد و دانش آموز نیز باید در قسمت روبه روی معلم روی موزاییک قرینه بیاستد. اگر معلم یک موزاییک به جلو حرکت کرد دانش آموز نیز باید یک موزائیک به سمت جلو حرکت کند و اگر معلم دو موزائیک به عقب برود دانش آموز نیز باید دو موزاییک به عقب برود.

و این بازی آنقدر برای بچه ها تکرار می گردد که دانش آموزان با لذت قرینه یابی را به صورت غیرمستقیم می آموزند. 

  • مهدی تقی پور حیدری

هنر امید پروری / فائزه نور علیزاده گنجی

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ق.ظ


موضوع:  هنر امید پروری ( دانش آموزی که لکنت زبان داشت واز شرکت در گروه سرود نا امید شده بود و با تلاش این معلم موفق شد در گروه سرود شرکت کند)

 گزارش :

   این جانب شهربانو تفرشی از معلمان آموزش وپرورش بابل هستم، با 25 سال سابقه که 10 سال آن را در مقطع ابتدایی مشغول بودم که این 10سال را در دو مدرسه به نام کمیل موزیرج و هفت تیر خورشید کلا بودم.    همانطور که می دانید فعالیت پرورشی فعالیت گسترده ای است که دارای شاخه های متعددی است که هر شاخه زیر مجموعه متنوعی دارد، که یکی از این شاخه ها فعالیت هنری می باشد که زیر مجموعه ی آن سرود است. 

   هنگامی که در مدرسه هفت تیر خورشید کلا مشغول به کار بودم یکی از دانش آموزان پایه سوم را که علاقه ی خاصی به سرود داشت ودر عین حال لکنت زبان داشت با اقدامی که انجام دادم موفق شدم با توجه به مشکلش او را در گروه سرود شرکت دهم وهمین امر موجب شده بود که او هم در امر آموزش وهم در امر پرورشی  موفق تر عمل کند زیرا امید اورا با اقداماتم مجدد زنده کردم. 

  • مهدی تقی پور حیدری

تقویت اعتماد به نفس / آزاده فتحی

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۰ ق.ظ

   با استاد صفایی، استاد آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان مازندران مصاحبه ای انجام دادم. ایشان، 24 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش دارند. در این مصاحبه، یکی از تجارب با ارزششان را در اختیارم قرار دادند که طبق فرموده ایشان، این اقدام پژوهی که انجام دادند، رتبه ی کشوری نیز به خود اختصاص داد. 

   تجربه شان به این صورت است که در شانزدهمین سال خدمت ایشان، وقتی  در یکی از مدارس ابتدایی مشغول به خدمت بودند، متوجه دانش آموزی به نام سهیل شدند که مشکل عدم اعتماد به نفس داشت و این مشکل او باعث می شد تا تکالیفش را انجام ندهد. برای این کار، ایشان اقداماتی مثل جمع آوری شواهد و مدارک که شامل دفتر نمرات دانش آموز، معلم سال های گذشته، معلم همان سال، پدر و مادرش و همچنین از روش مشاهده نیز استفاده کردند. عاملی که مشکل سهیل را بیشتر می کرد این بود که مادرش خیلی بر تکلیف تأکید می کرد. ایشان از طریق مصاحبه با مادرش متوجه شدند که مادرش از وقتی سهیل از مدرسه می آمد تا ساعت5-6 غروب، با او  درس کار می کرد. 

   استاد صفایی توصیه هایی به مادرش دادند از جمله این که به سهیل فشار زیادی در انجام تکالیف وارد نکند. به دانش آموزان مدرسه هم توصیه می کرد که با او درگیر نشوند و به او احترام بگذارند. همچنین به معلمش هم تأکید کرد که تکالیف را کم کم به او بدهد تا او اعتماد به نفس خودش را به دست آورد. همه ی این اقدامات باعث شد که سهیل در آن سال به اعتماد به نفس کافی رسید.

  • مهدی تقی پور حیدری

تقویت اعتمادبنفس / نوشته فاطمه پرسته

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ق.ظ

تجربه ای از معصومه صادقی با25سال سابقه آموزگاری(15سال از آن به پیش دبستانی اختصاص داشت)

   در سال تحصیلی جاری دانش آموزی دارم ،که در ابتدای سال از اعتماد بنفس بسیارپایینی برخوردار بود. عدم اعتماد بنفس او در تمامی کارهایش اعم از روخوانی، پاسخ دادن به پرسش، صحبت کردن در کلاس و....هویدا بود. مثلا در حین پاسخ دادن به پرسش های شفاهی می لرزید و اضطراب و استرس زیاد موجب شده بود دردرسهایش افت پیداکند. علاوه بر همه این موارد، متاسفانه این عدم اعتماد بنفس زمینه را برای بقیه دانش آموزان فراهم کرده بود که او را مورد تمسخر قرار دهند.

   به همین سبب مصمم شدم تا مشکل این دانش آموز را حل کنم. لذا از شیوه های متفاوتی بهره گرفتم. به عنوان مثال من هر وقت که بخواهم درس جدیدی بدهم، همواره شروع تدریسم را با روخوانی از متن درس شروع می کنم که دانش آموزان علاوه بر آشنایی اولیه با متن درس، درروخوانی نیزتقویت شوند. روز قبل از تدریس درس جدید به صورت مخفیانه به دانش آموز می گفتم که شب قبل از تدریس، متن درس را درخانه چند بار روخوانی کند و خودش را برای فردای آن روز آماده کند. فردای آن روز متن درس را به چند قسمت تقسیم کرده واز چند نفر می خواستم تا آن را بخوانند. از آنجا که دانش آموزان دیگرآمادگی نداشتند درحین خواندن من و من می کردند اما این دانش آموز خیلی روان متن را می خواند. در پایان من از بچه ها می پرسیدم که خودشان قضاوت کنند که چه کسی متن را بهتر و روان تر خوانده و همگی در کمال تعجب به آن دانش آموز اشاره  می کردند. این شیوه را در درسی مثل ریاضی نیز بکارگرفتم.

کم کم بودکه احساس کردم این دانش آموز اعتمادبنفس لازم رابدست آورده به گونه ای که قدرت اعلام حضور در جمع را پیدا کرد. همچنین شاهد بودم که این تقویت اعتماد بنفس موجب شده بودکه بقیه به خودشان اجازه ندهند او را مورد تمسخر قرار دهند.

  • مهدی تقی پور حیدری

رهاورد دوستی / نگارش فاطمه پرسته

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۳۱ ق.ظ

تجربه ای از آقای حسن محسنی با29سال سابقه آموزشی

   در سالهای اولیه تدریسم، دانش آموزی داشتم که به شدت در درسهایش ضعیف بود و تصور من این بود که او حتما تنبلی می کند. پس در آن روزها برای حل این مشکل به تنها ایده ای که می اندیشیدم تنبیه بود. واز انواع شیوه های تنبیه برروی این دانش آموز استفاده کردم. اما متاسفانه بعد از گذشت چند ماه از سال تحصیلی هیچ پیشرفتی در درسهایش مشاهده نکردم.

   به همین خاطر تصمیم گرفتم مطالعاتی در این زمینه انجام دهم. یافته های علم روانشناسی به من آموخت برای حل این مشکل، این منم که باید تغییر روش و نگرش دهم. به همین خاطر از آن روز به بعد به آن دانش آموز نزدیک شدم و در دوستی را با او باز کردم. درحدی که در برخی از کارهایم از او مشورت می گرفتم. یا حتی در زنگ ورزش نیز همبازیش شدم. بسیاری از مسئولیت های کلاس را به اوسپردم. به گونه ای که علاقه شدیدی بین من و او ایجاد شد.

   بعد از این تغییر روش شاهد بودم که این دانش آموزدر تمام دروس پیشرفت چشمگیری کرد و خوشبختانه مسیر زندگیش عوض شد . رابطه دوستی ما همچنان ادامه دارد. درحال حاضر او از دانشگاه فارغ التحصیل شده و در یک اداره مشغول به کار است.

  • مهدی تقی پور حیدری

تدریس آیة الکرسی به شیوه ای ساده / فاطمه پرسته

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ق.ظ

تجربه ای از خانم سلیمه محمدی با8سال سابقه آموزگاری

   خانم محمدی بیشتر سابقه شان را به تدریس در پایه سوم ابتدایی اختصاص دادند.

   از آنجا که در پایه سوم دبستان ، دانش آموزان موظفند، آیه الکرسی را حفظ کنند، اما طولانی بودن عبارات آن، این عمل حفظ کردن را برایشان قدری سخت نموده  بود. علاوه بر همه این موارد  اهمیت آیه الکرسی و خیر و برکات معنوی آن و سفارش مکرر بزرگان و معصومین در این باره، موجب شده بود که معلم به حفظ شدن این آیات توسط دانش آموزان توجه مضاعفی نشان دهد. شیوه اولیه ای که معلم در این زمینه بکار گرفت از این قرار بود که وقتی موعد آن فرا می رسید، از دانش آموزان می خواستند که به یکباره و با تکرار و تمرین فراوان درطی چند روز متوالی آن را حفظ کنند. اما دانش آموزان با وجود ممارست و سعی فراوان، در این زمینه اظهار ناتوانی می کردند وآنچنان که باید وشاید این اقدام به نتیجه نمی رسید و خانم معلم نیز در این زمینه از نتایج کارش ناراضی بود.

به همین سبب تصمیم گرفتند

  • مهدی تقی پور حیدری

دوستی دشمن ترس / فاطمه متو

مهدی تقی پور حیدری | دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ

تجربه:آقای کیوان محمدزاده      

سابقه کاری:27سال. سال کسب تجربه: سال پنجم تدریس در پایه اول ابتدایی

آقای محمدزاده در سالهای اول خدمت در آموزش و پرورش در مدارس روستا به تدریس مشغول بودند.در پنجمین سال تدریس ایشان،که آموزگار پایه اول ابتدای بودند،در روزهای اول مهر،دانش آموزی در کلاسشان حضور داشت که هیچ علاقه ای به مدرسه و کلاس درس نداشت.او مدام بهانه می گرفت و برای اینکه از کلاس درس دور باشد و به خانه برود،از سر درد و شکم درد ناله می کرد.

   در روزهای اول آقای محمدزاده تصور می کردند که دانش آموز راست می گوید،اما بعد از صحبت با والدین کودک ،تصمیم گرفتند که برای چند روز والدین کودک او را در مدرسه همراهی کنند کودک کمی با مدرسه انس بگیرد.هفته اول مادرش در مدرسه حضور داشت،اما هیچ پیشرفتی در ایجاد تمرکز دانش آموز در کلاس حاصل نشد.برای هفته دوم ار پدر دانش آموز درخواست کردند تا او را همراهی کند،اما باز هم کودک بهانه گیری می کرد و هیچ علاقه ای به مدرسه نشان نمی داد.

در این مرحله آقای محمدزاده تصمیم گرفتند تا از راه دیگری وارد شوند.در زنگی که بچه ها باید مشق می نوشتند، به سایر دانش آموزان تکلیف نوشتاری دادند و به همراه این کودک به حیاط مدرسه رفتند. بعد از کمی صحبت با او ،با او توپ بازی کردند و از طریق بازی با کودک دوست شدند و در حین بازی با او شوخی می کردند و با تشویق های کلامی انگیزه بازی را در وی بیش تر کردند.

کودک آن قدر محو معلمش شده بود که دیگر به پدرش که در گوشه حیاط ایستاده بود توجهی نداشت و دست در دست معلمش وارد کلاس شد.از آن روز به بعد،کودک دیگر بهانه نمی گرفت و ترس از مدرسه از وجودش دور شد.
  • مهدی تقی پور حیدری