دانش آموزی مرزی / عطیه جانبابایی
مهدی تقی پور حیدری | شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۳۳ ب.ظ
در سال اول ابتدایی دانش آموزی داشتم به اسم
مهدیه که مرزی بود و مشکل خانوادگی داشت و با عمه و پدربزرگش زندگی میکرد . مهم
ترین مشکل این دانش آموز مشکل جسمی او بود . مهدیه مادرزادی دندانهایش مشکل داشت و
زبانش لوله ای شکل بود ، به گونه ای که به تجویز پزشک مایعات را با پستانک می
خورد. این عوامل موجب می شد تا در صحبت کردن مهدیه اختلال ایجاد شود . مهدیه طوری
صحبت می کرد که بچه ها متوجه حرفهایش نمی شدند و من که با دقت به حرفهایش گوش می
دادم آن را برای دانش آموزان تکرار میکردم . راهکارهایی که به کار می بردم این بود
که بیشتر اوقات مهدیه را پای تخته می آوردم و او را وادار به صحبت می کردم ، به او
بیشتر توجه می کردم ، او را در نیمکت اول نشاندم ، با خانواده ی او صحبت کردم و به
آنها گفتم که مهدیه نیاز به توجه ویژه دارد و البته خانواده اش بسیار به او رسیدگی
می کردند که همین عوامل موجب شد مهدیه پیشرفت های فراوانی در زمینه ی گفتاری وارسی
داشته باشد.
- ۹۵/۰۲/۰۴