تجربه تربیتی/سیده زینب رسول پور عربی
مهدی تقی پور حیدری | شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۰ ب.ظ
در 28اسفند ماه به مدرسه ابتدایی ایمان قربانی واقع در روستای کاله (بهنمیر) رفتم.معلم مربوطه خودش را اینگونه معرفی کرد:منتظری هستم -10سال سابقه کار دارم و درحال حاضر معلم پایه ششم هستم.یک دانش آموزی داشتم که دختر کم حرفی بود-اصلا تو کلاس حرف نمیزد.به ظاهر دختر خوبی بود البته از نظر خودم ولی چند بار دیدم که بچه های کلاس شکایت میکنند که بهمون حرف های زشتی میزنه-من باور نکردم آخه نمیشه دختر به این ساکتی و خانمی حرفای زشت بزنه.درساشم اصلا خوب نبود.حتی نمیتونست جملات منو عینا تکرار کنه.با خونوادش تماس گرفتم و درجریان قرارشون دادم و از مادرش خواستم بیاد مدرسه.وقتی باهاش صحبت کردم گفت:من یک دختر بزرگتر دارم که خیلی مودبه و دوسش دارم چون این دخترم حرفای زشتی میزد کاملا بهش بی اعتنا شدم و رهاش کردم و فقط به خواهرش نوجه میکنم.من در جواب مادرش گفتم که کار شما اشتباست و شما بایدبه دختر کوچکترتون توجه کنید.مادرش قبول کرد و رفت.چند روز بعد دیدم که همین دختر خیلی خوب شده و دیگه کسی ازش شکایت نمیکرد و اینکه درسشم پیشرفت کرده بود-این دختری که همیشه نمرش بین 1تا2 بود به 9و8 رسیده بود.به این ترتیب من متوجه شدم که خانواده تاثیر زیادی در رفتار این دانش آموز داشتن و از دانش آموز قول گرفتم که دیگه حرف های زشت نزنه.
- ۹۵/۰۲/۰۴