تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

Experience of Professional Teachers

تجربه معلّمان حرفه ای

عمل معلّمی برای معلّمانی که به آن به منزله فرصتی برای اعتلای آموزش و رشد شخصی نظر می کنند، سرشار از تجربه های نادری است که آگاهی از آنان برای دانشجو معلّمان و معلّمان دو خاصیت دارد:
1. آشنایی با تجربه خاص؛
2. کسب انگیزه و اعتماد برای عمل خلّاقانه در موقعیت های واقعی تربیت.
وبلاگ پیش رو، متن مصاحبه کتبی و تصویری از تجربیّات معلّمان حرفه ای، سرآمد و پیشکسوت ایران، بالاخص استان مازندران است
که توسط اینجانب، همکاران و دانشجو معلّمان دانشکده فاطمة الزهراء (س) قائمشهر و دانشکده شهید رجایی بابل وابسته به دانشگاه فرهنگیان در اجرای تکالیف عملکردی واحد درسی " تجربه های خاص حرفه ای در آموزش ابتدایی" تهیه و ثبت شده است. که تلاشی برای شناسایی معلّمان نادر و قدر شناسی از آنان نیز محسوب می شود و پیوندی بین نسل های معلّمان ایجاد می کند.
ضمن سپاس از بازدیدکنندگان محترم، استدعا می شود علاوه بر ارائه نظرات ارزنده خود، در صورت استفاده از متن حق امانت داری را رعایت نموده و با ذکر مأخذ ما را در اعتلای این امر مهم یاری نمایند./ انشاءالله

آخرین نظرات

چپ دست بودن - فاطمه زهرا تقی پورعلی تپه

مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ق.ظ
به نام خدا آقای لیانی(تجربه ای از سال های اوایل تدریسم در یکی از روستا ها ) یکی از سال های اوایل تدریسم معلم کلاس های چند پایه بودم .به بچه های کلاس اول گفتم که از روی کلمات داخل کتاب چند بار بنویسند،و رفتم سراغ پایه های دیگر.همان طور که مشغول پایه ها دیگر بودم ناگهان حسن که چیزی نمی نوشت و با یک حالت خاصی اطرافش را نگاه می کرد توجهم را به خودش جلب کرد . به کنارش رفتم و پرسیدم که چرا تکلیفت را انجام نمی دهی؟بار اول فقط نگاهم کرد دوباره که پرسیدم زد زیر گریه .از فردای آن روز حسن به مدرسه نیامد.یک روز من به همراه یکی از شاگردان به خانه حسن رفتیم .مادرش گفت حسن به مزرعه رفته است .وقتی ما به مزرعه رفتیم حسن با دیدن ما خود را قایم کرد با پدرش وقتی صحبت کردم چیزی دستگیرم نشد تا اینکه بعد چند روز به سراغ برادرش رفتم . برادر حسن موضوع را برایم شرح داده که حسن از بچگی با دست چپ می نوشته و به اصطلاح آمیانه چپ دست است .روزی یکی از همسایه هایمان به او گفت که چپ دست ها بد شگون هستند و جلوی کسی با دست چپ ننویس .اگر کسی بفهمد تو چپ دست هستی تورا دوست ندارد و ....از آن روز حسن ترسیده و همیشه مشق هایش را در خانه یواشکی در پشت بام می نویسد تا کسی اورا نبیند.با شنیدن این حرف ها از برادر حسن ،تعجب کردم و رفتم سراغ حسن و با او صحبت کردم که چپ دست بودن اصلا بد نیست هر کسی از بچگی با یکی از دست هایش راحت تر است ونباید بچه را مجبور کرد با دستی که نمی تواند کار کند.بعد صحبت هایم حسن وقتی فهمید که من با چپ دست بودن او مخالف نیستم خوشحال شد و به مدرسه برگشت و از آن روز همیشه در کلاس با دست چپ می نوشت.
  • مهدی تقی پور حیدری