محبت قرص آرامش / گرد آورنده:عاطفه السادات بینش طریق
نام معلم:سرکار خانم ایران طاهری با ۲۷ سال سابقه آموزگاری
از ایشان خواستم یکی از تجارب خود را در این سالهای کاری انتخاب کرده و در اختیار ما بگذارند ایشان هم پذیرفتند و صحبت هایشان را اینگونه شروع کردند:
سال ۸۹ مانند اغلب سالها معلم پایه چهارم شدم و از آنجایی که از سال قبل در آن مدرسه بودم میدانستم یکی از دانشآموزان سوم که در مدرسه به دانشآموز ناهنجار معروف بود یکی از دانشآموزان من خواهد بود.
می دانستم معصومه همیشه در کلاس روی تک صندلی مینشیند و بقیه بچهها با او دوست نمیشوند.او با دیگر بچهها کنار نمیآمد و آنها را کتک میزد و درس نمیخواند و بسیاری از کارهای زشت مدرسه مانند دزدی و ... را به او نسبت میدادند حتی اگر در آن دفعه کار او نبود. خلاصه معصومه انگشت نمای مدرسه بود.
وقتی در سال ۸۹ معصومه دانشآموز من شد او را کنار بقیه دانشآموزان نشاندم و به بچهها گفتم در کلاس ما همه باهم دوست هستند و هیچکس جدا نمینشیند.به معصومه احترام میگذاشتم و برای هر کار کوچک او تشویقش میکردم.
با مادر معصومه صحبت کردم متوجه شدم معصومه قرص آرامش اعصاب مصرف میکند به او گفتم حتی اگر اینچنین است نگذارد این مسأله بیش از حد در معصومه تلقین شود. چندین بار با مادرش صحبت کردم از او خواستم در درسها به او کمک کند و در منزل به او بیشتر احترام بگذارد. اجازه ندهد دیگران به او بیاحترامی کنند.
زنگ تفریحها گاهی با معصومه صحبت میکردم یا کمی در درس تمرین میکردیم. به او محبت میکردم. به ناظم و مدیر گفته بودم کسی نباید معصومه را از کلاس من بیرون ببرد و به او بیاحترامی کند یا به او تهمت بزند...
روزها به همین شکل میگذشت و من معجزه را در رفتار معصومه میدیدم دیگر با بچهها کنار میآمد و شکایتها کم شده بود.در درسهایش پیشرفت کرده بود دیگر از تهمتها خبری نبود.حتی سال بعد که از معاون مدرسه درمورد او پرسیدم ایشان گفتند دیگر آن رفتارها در او بروز نکرد و بسیار بهتر شده است.
- ۹۵/۱۰/۱۳