ناجی معلم/ طاهره آقاپور جویباری
مهدی تقی پور حیدری | شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ق.ظ
من سیما وحدانی، معلم پایه سوم ابتدایی از شهرستان
قائمشهر و دارای 20 سال سابقه تدریس می باشم. حدودا 8 تا 10 سال قبل در یکی از روستا
ها معلم ابتدایی بودم.
در یکی از روز های سرد زمستان بخاری کلاسمان آتش گرفت. در
ابتدا بچه ها را از کلاس خارج کردم. و بعد خواستم بخاری را خاموش کنم اما شعله آن
زیاد شده بود و نمی توانستم کنترل کنم پس تصمیم گرفتم آن را از کلاس خارج کنم که
ناگهان دیدم یکی از بچه ها زیر نیمکت قایم شده است. عصبانی شدم و گفتم چرا هنوز
اینجایی؟ چرا قایم شدی؟ دانش آموز گفت: احساس می کردم شما امروز درآتش می سوزید به
همین دلیل به کلاس آمدم تا در لحظه آخرشما را نجات دهم. بعد من به او گفتم نه این
کارت اصلا درست نبود و وقتی من فریاد زدم همه از کلاس خارج شوید شما هم باید از
کلاس خارج می شدید. دانش آموز گفت : نه خانم من زیر پنجره بودم ارتفاع پنجره زیاد
نبود. شعله آتش که زیاد شد تصمیم گرفتم به داخل کلاس بیایم و به شما کمک کنم. در آن لحظه من هم عصبانی
شدم و هم خوشحال شدم اما به او گفتم که اگر برای شما اتفاقی می افتاد نمی توانستم خودم را به خاطر
کار شما ببخشم. در پایان همه ی دانش آموزانم را بوسیدم و در حالیکه حالم خیلی بد
بود، از اینکه همه همکاری کردند از آنها تشکر کردم.
- ۹۵/۰۲/۰۴