پیروزی کوچک/فاطمه بابائی
مهدی تقی پور حیدری | جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ق.ظ
پیروزی های کوچک
به اعضای کم استعدادتر تیم کمک خواهد کرد تا اطمینان کسب کرده و موفق شوند.
"جان
ماکسول"
آقای محمد علی
تبار،آموزگار پایه ی اول دبستان امام علی (ع) در بندپی غربی شهرستان بابل است.
می
گویند؛معمولاً،هرسال 4یا 5 دانش آموز مرزی وارد کلاس من می شوند وبا روش ها و
تمرین های گوناگون آن ها را به دانش آموزان عادی می رسانم.
دریک سال
تحصیلی،دانش آموزی داشتم به نام علی که در همه ی درس هایش بسیار ضعیف بود،حتی با
ارفاق هم نمی توانستم به او نمره ی یک بدهم.من هم معلمی هستم که نمی توانم دانش
آموزی با این ویژگی هارا به حال خود رها کنم و به همین شکل اورا به پایه ی بعدی
بفرستم ویا بخواهم که سال بعد هم در این پایه بماند.
اولین اقدامی که
برای حل این مسئله انجام دادم این بود که...
تصمیم گرفتم به دانش آموز املا بگویم، اما نه به شکل معمول هرروزه.روزقبل از املا،در کتاب علی دور جمله هایی را خط کشیدم و گفتم:«علی،امروز این جمله هایی را که مشخص کردم خوب بخوان ،فردا از روی همین جملات به تو املا می گویم.»به دانش آموزان دیگر تمرین دادم تا حل کنند و به علی املا گفتم.حتی متوجه کلمات نمی شد.بخش بخش تلفظ می کردم.صداها را می کشیدم،مثلاً می گفتم«و» همانی که سرش شبیه مار است.به هر شکلی که بود به او کمک کردم تا املایش را بنویسد.در پایان با کمی ارفاق 11 شد.روبه دانش آموزان دیگر گفتم:«بچه ها علی راتشویق کنید،امروز املا 11 شده است.»بچه ها گفتند:«آقا!ما که 18.19،20 می شویم.»گفتم:علی همیشه یک می شده اما امروز 11 شده است و خیلی پیشرفت کرده است.علی که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید پرسید:«آقا 11 یعنی چند؟» گفتم از 10 بیشتر است، وبرای شروع نمره ی خوبی است اما باید بهتر از این بشوی.گفتم:«من را روسفید کردی».علی که از خوشحالی اشک در چشمانش جمع شده بود می گفت خواهرش هم خیلی به او کمک کرده است.بعد از آن روز علی ،دانش آموزی شده بود که دیگر نمره ی زیر ده نگرفت.چون طعم یک پیروزی را چشیده بود،ازآن به بعد خود را برای پیروزی های بعدی آماده می کرد.چون باور کرد که می تواند پس تلاش کرد.
- ۹۵/۰۲/۰۳